display result search
حضور شجریان در كنسرت میدان آزادی،نشان از تعهد او به مردم و جایگاهش به عنوان هنرمندی مردمی دارد، در این شرایط، هنر او فراتر از یك سرگرمی هنری، به یك ابزار برای ایجاد وحدت و امید تبدیل میشود.
در میانه خبرهای گوناگون اقتصادی، سیاسی و بینالمللی، خبر برگزاری كنسرت خیابانی همایون شجریان، علاوه بر توجه اهالی فرهنگ، هنر و موسیقی، برای آنها كه به جامعه ایرانی و امید میاندیشند، خبری خوشحال كننده بود.
از این خبر شنیدنیتر، فلسفهای است كه همایون شجریان برای انجام این كار در ذهن دارد و آن را بیان كرده است.
او معتقد است: زندگی هر روز در جریان است؛ «چه با شادی و چه با غم. با همه تلخیها و شیرینیهایش. همه اینها در دل مشكلاتی رخ میدهد كه بر كسی پوشیده نیست: فشارهای اقتصادی، نگرانیهای اجتماعی و بیمهای بزرگتر از آیندهای نامعلوم. هیچكس نمیتواند انكار كند كه ما در شرایطی دشوار زندگی میكنیم.اما درست در همین بستر سختیها و دل دشواری هاست كه امید و زندگی معنا مییابد و موسیقی میتواند لحظهای آرامش، همدلی و امید بیافریند. موسیقی، لحظهای برای آرامش و پیوند دلهاست، نه ابزاری برای عادینمایی یا انكار رنجها.»
هنرمندان در میانه جنگها و پس از جنگها، وظیفهای انسانی دارند كه از هیچكس دیگر برنمی آید. آنها با بخشی از روح، روان و فكر انسانها ارتباط برقرار میكنند كه در میانه حوادث دلهره آور یا دل مشغول كننده، هیچ چیزی به آن دسترسی ندارد. آنها میتوانند امیدآفرین باشند یا دلها مردمان را خالی كنند.
برگزاری كنسرتهای عمومی پس از جنگها و بحرانهای بزرگ، سابقه تاریخی مهمی در جهان دارد و اغلب به عنوان ابزاری برای التیام روحی جامعه، تقویت روحیه ملی و بازگشت به زندگی مورد استفاده قرار گرفته است. این رویدادها معمولاً فراتر از یك سرگرمی ساده عمل میكنند و دارای ابعاد روانشناختی و اجتماعی عمیقی هستند.
پس از جنگ جهانی دوم، پس از جنگ بوسنی در دهه 90 میلادی و اتفاقاتی نظیر اینها، موسیقیدانان و هنرمندان نقش مهمی در ترمیم زخمهای روحی مردم ایفا كردند. به گفته برخی از موسیقیدانان، موسیقی در آن زمان مؤثرتر از سازمانهای بینالمللی در بهبود روابط بین انسانها عمل كرد.
پس از بحرانها و اتفاقات ناگوار، جامعه نیاز به فضایی برای بیان غم و اندوه و همچنین بازیابی نشاط خود دارد. موسیقی، به خصوص در یك محیط عمومی و مشترك، به این فرآیند كمك میكند.این رویدادها به مردم نشان میدهند كه زندگی ادامه دارد و با وجود تمام سختیها، امید به آیندهای بهتر وجود دارد.
این گرد هم آمدن، خود به تنهایی یك پیام قوی از همبستگی و حیات است. در این میدان، دیگر مرزهای اجتماعی، طبقاتی یا سیاسی كمرنگ میشوند و همه به یك دلیل واحد گرد هم آمدهاند: موسیقی. این موسیقی است كه نه تنها گوشها را نوازش میدهد، بلكه روحها را نیز به هم پیوند میزند و حس «ما بودن» را تقویت میكند.
تعهد به مردم و زندگی
حضور همایون شجریان در كنسرت خیابانی میدان آزادی، نشان از تعهد او به مردم و جایگاهش به عنوان یك هنرمند مردمی دارد. در این شرایط، هنر او فراتر از یك سرگرمی هنری، به یك ابزار برای ایجاد وحدت و امید تبدیل میشود. این حركت نه تنها تصویر مثبتی از جامعه هنری ایران ارائه میدهد، بلكه نشان میدهد كه هنر میتواند در لحظات حساس، در كنار مردم بایستد و به آنها روحیه ببخشد.
این كنسرت، فراتر از یك رویداد هنری، یك پدیده اجتماعی است كه پیامدهای مثبتی برای جامعه دارد. فریادها، اشكها و لبخندها در یك محیط مشترك، به تخلیه انرژیهای منفی و جایگزینی آنها با امید و نشاط منجر میشود.در زمانهایی كه جامعه با مسائل مختلفی روبرو است، رویدادهایی مانند این كنسرت، فرصتی برای یادآوری هویت مشترك فراهم میكنند. اشعار فاخر و موسیقی سنتی، ریشههای مشترك فرهنگی مردم را به یاد آنها میآورند و حس تعلق به یك ملت واحد را تقویت میكنند.
در سختترین شرایط، هنر میتواند به عنوان یك ابزار قدرتمند برای وحدت، امید و پایداری یك ملت عمل كند. كنسرت خیابانی همایون شجریان در میدان آزادی تهران، در امتداد یك سنت تاریخی و جهانی قرار میگیرد كه در آن، هنر و موسیقی به عنوان ابزارهای قدرتمند برای التیام و همبستگی جامعه پس از بحرانها مورد استفاده قرار گرفتهاند.
آنچنان كه همایون شجریان، گفته است: «ما زاده و پرورده نسلی هستیم كه گفتند غمهای بزرگ را به كارهای بزرگ تبدیل باید كرد.»
آوازخوانی در شبم، سرچشمه خورشید تو
یار و دیار و عشق تو، سرچشمه ی امید تو
ای صبح فروردین من، ای تكیه گاه آخرین
ای كهنه سرباز زمین، جان جهان ایران زمین
ای در رگانم خون وطن، ای پرچمت ما را كفن
دور از تو بادا اهرمن، ایران من ایران من…