display result search
بحث تهاجم فرهنگی آنقدر جدی و اپیدمی شده كه تمام شئونات زندگی را تحتالاشعاع خود قرار داده است. عادت كردهایم منتظر بمانیم تا كالا یا خدماتی از فرنگ بیاید و ما بلافاصله از آن استفاده یا الگوبرداری كنیم.
«كل یوم عاشورا و كل ارض كربلا» همه روز عاشوراست و همه جا كربلا! خوب كه به این پیام انسانساز امام حسین (ع) فكر میكنی متوجه میشوی اینجا طرح الگویی جهان شمول است كه دو بعد زمان و مكان را به همیشه و همه جا تعمیم داده است. این یعنی الگوهای انسانی، اجتماعی در كنار تعالیم الهی باید در دنیا فراگیر شود، آنگاه كه بشریت به این آموزهها عمل كند، تمام دنیا در آرمانشهر واقعی خواهند زیست و رستگاری دنیا و آخرت جز این نخواهد بود. ازاینرو این پیام برای همه ما و برای همه دورانهاست و باید در تمام شئونات زندگی جریان داشته باشد.
بحث تهاجم فرهنگی آنقدر جدی و اپیدمی شده كه تمام شئونات زندگی را تحتالاشعاع خود قرار داده است. عادت كردهایم منتظر بمانیم تا كالا یا خدماتی از فرنگ بیاید و ما بلافاصله از آن استفاده یا الگوبرداری كنیم. این معضل متاسفانه ناظر بر موسیقی و نواهای محرمی نیز هست. جنگ نرم بر علیه فرهنگ ما در جریان است. تمام این جنگ نرم به دنبال آن است كه فرهنگ عاشورایی را از ما دور كند و یكی از مهمترین معضلات امروز حوزه مداحی، تغییر و استحاله بخش اعظمی از نوحهها و مداحیها است. همانطور كه مستحضر هستید بسیاری از نوحه ها را كه میشنویم یا خود بلافاصله اصل آهنگ پاپ و دون شان نوحه را متوجه می شویم یا میبینیم در جامعه همه آن را منتسب به یك آهنگ حتی مبتذل میدانند. و تمام این معضل به یك مساله برمیگردد كه آن هم دور شدن مداحان از همان تقابل و بده بستانی است كه گذشتگانشان با موسیق ایرانی داشتند و اكثر مداحان به ردیف های موسیقی ایرانی آشنایی داشتند و از دل این ردیف ها و گوشهها بهترین و سوزناك ترین نواها را خلق می كردند كه هم گیرا و رسا بود و هم در شان مداحی.
اما امروزه تركیبی جدید و تاسف انگیز از ریتمهای دیسكویی بخصوص در آثار ضبطی نوحه ها شنیده میشود كه نوحه خوان علاوه بر خود چند نفر جواب دهنده را مثل كورال به كار گرفته اما اینجا جمع خوانان علاوه بر جواب نوحه خوان، برخی اصوات و صوت هایی را با حنجره خود تولید میكنند كه هدف اصلی ایجاد صدایی شبیه به برخی قطعات درامز همچون «اسنر» «ترای انگل» و «های هت» است. اینها صدای فوق را با كشیدن و قطع كردن حروف سرِ ضرب نام مبارك «امام حسین(ع)» تولید میكنند. این صداها در استودیو پالایش، تقویت و ریورب داده میشود و اینجا می شود یك پایه ریتم كه چند بم خوان هم كار بِیسیس را انجام میدهند و در نهایت یك نوحه می شود یك كار پاپ بزن بكوبی كه امروزه میبینیم و میشنویم در سیستم پخش خودروی بسیاری از جوانان و این همان معضلی است كه روز به روز در حال وخیم تر شدن است. پدیدهای كه واقعا نه در شان این عذاداریها است نه در شان جامعه شیعی ما ایرانیها.
لازم به ذكر است كه نواهای مذهبی و موسیقی ملی ایران خدمات متقابلی در طول تاریخ با هم داشتهاند. مادامیكه طی دوران، ریتمها و نغمات تعزیهها جمع شده و موسیقی ردیف دستگاهی ایرانی را درست كرده، حال باید افسوس خورد كه این پیشینه و غنای فرهنگی هنری كه نواهای محرمی در بطن خود داشته را با فرمها و موتیفهای وارداتی غربی جایگزین كرد كه نه با حس و حال عذادار ایرانی سنخیت دارد و نه با فرهنگ عاشورا.
در صد سال اخیر، دهه به دهه شكل نوحهها عوض شده است. ما آسیبشناسی موسیقی مذهبیمان را اصلاً جدی نمیگیریم. در حال حاضر هر كسی هر چیزی دلش میخواهد به هر شكلی میخواند. میگویند نشان دادن ارادت به هر شكلی اشكالی ندارد در حالی كه پر از اشكال است. بعد از دوران حماسی دفاع مقدس شكل نوحهها رها شده است.
میرجلالالدین كزازی زبان باستان پژوه بزرگ كشورمان معتقد است كه اگر آیینهای سوگواری عاشورا نمیبود، بخشی گسترده از آهنگها و مقامهای موسیقی ایرانی از دست میرفت. میرجلالالدین كزازی پژوهشگر ادبی در گفتوگو با خبرنگار فارس، اظهار داشت: یكی از گونههای سخن پارسی یا حتی میتوانم گفت ایرانی آن است كه میتوانیم آن را سوكسرود بنامیم. سوكسرود دو گونه و كاربرد در پهنه ادب ایران داشته است و كمابیش دارد. یكی آن است كه در كالبدهای سخن پارسی مانند چامه یا گاهی غزل سخنوری در سوك، طبع آزموده است و سرودهای را در پیوسته است. وی ادامه داد: گونه دیگر كه بیرون از ادب رسمی است، آن است كه میتوانم آنرا ترانههای سوك بنامیم. این ترانههای سوك در آیینهای اندوه و دریغ بكار برده میشده است. نوحهخوانان آن را میخواندهاند.
اگر آیینهای سوگ نمیبود میتوانیم گفت كه بخشی گسترده از آهنگها و مقامهای موسیقی ایرانی از دست میرفت. اما این ترانهها در گذشته به شیوهای ادبی، هنرورزانه، زیباشناختی سروده میشد. اما آنچه در این سالیان ما در این گونه از ترانه میبینیم كه ترانه سوگ است، سستی و بیاندامی و نااستواری این ترانههاست. ترانههای پیشین كه زیبا و استوار و ادبی است كمتر خوانده میشود، ترانههایی كه زیبنده آیین سوگواری نیست جای آنها را گرفته است. این دگرگونی به هیچ روی شایسته آیینی كهن كه در آن مردانی بزرگ و آزاد ارج نهاده میشوند، داستان دلاوری و مرگ سرخ شكوهمندشان باگفته میشود نیست. ترانه میباید همسنگ و همساز باشد با این شكوه و والایی.
هوشنگ جاوید، پژوهشگر موسیقی نیز در این خصوص اظهار داشت: ما آسیبشناسی موسیقی مذهبیمان را اصلا جدی نمیگیریم. در حال حاضر هر كسی هر چیزی دلش میخواهد به هر شكلی میخواند. میگویند نشان دادن ارادت به هر شكلی اشكالی ندارد در حالی كه پر از اشكال است.
بعد از دوره مظفری خود نوحهگریها تحت تاثیر موسیقی كوچه و بازار قرار می گیرد، مظفرالدین شاه وقتی به دربار میآید، مطربان مجلسی را دستور میدهد از دربار اخراج كنند، وقتی این كار را میكند، مطربان به سیروس میآیند و اولین بنگاههای تئاتر آنجا شكل میگیرند و محله خاصی شكل میگیرد كه به بنگاه شادمانی معروف میشوند، اینها وقتی به آنجا میآیند موسیقی روحوضی شكل میگیرد، نوع موسیقی اینها از همان زمان وارد اجتماع میشود و برخی از نوحهگرها متاسفانه از این ریتمها استفاده میكنند و صدمه زیادی به نوحهخوانی میزنند كه مورد انتقاد روشنفكران قرار میگیرد. همان زمان نوحهای شناخته میشود با عنوان « زینب زینب » ساخته میشود كه كه بر اساس آهنگی ریتمیك(بشكن بشكن) ساخته شده بود، یا برداشت از این نوع موسیقی بود، در دورههای بعد چگونه تحت تاثیر قرار میگیرد بماند حداقل سخاوت كلام را از دست نمیدهد یعنی نوحه گران فخیم بودن متن را از دست نمیدهند اما تعداد قابل توجهی از نوحه خوانان امروزی تمام اصول و حرمتها را زیر پا گذاشتهاند.
كتاب «شعر و موسیقی در تهران قدیم» امین فروغی خدمت بزرگی به فرهنگ ایران كرد. این كتاب نشان میدهد دوره به دوره چگونه نوع نغمهگی و نوحهها در ایران عوض میشود.
جاوید افزود: شما با مطالعه این كتاب در سالهای 57 و 58 در می یابید نوحه گری ایران در این سالها فرم نغمه های شعارگونه انقلابی پیدا می كند یعنی فرم های جامعه در نوحه خوانی وارد می شود اما از 59 كه جنگ شروع می شود و دفاع مقدس شروع می شود نوحه ها تا سال 1368 به سمت حماسی مذهبی می رود و قالب و درون مایه آن حماسی و مذهبی می شود كه كار چند جوان مثل آهنگران، فخری و كویتی پور است، آنها حركتی انجام می دهند كه نوحه را از مذهبی دینی صرف به حماسی رزمی مذهبی می برند؛ ولی بعد از آن می بینیم تا سال 1375 شكل و شیوه متن های نوحه گری به سمت نوعی نوستالوژی واقعه جنگ و اعتراض به وضعیتی كه در جامعه پیش می آید می رود، پس از این متاسفانه حركتی صورت می گیرد و از موسیقی الكترونیكی برای این نوع موسیقی استفاده می شود؛متاسفانه از سال 1375 شكل و شمایل نوحه گری توسط عده ای به سمت شیوه های سطح پایین رفت و این نوع نوحه ها آن سخاوت و فخر و احترامی را كه باور جامعه نسبت به شخصیت های دینی مذهبی دارد را از بین می برد و به سطح نازلی می برد كه تلاش می كند ارتباط بهتری برقرار كند در حالی كه این ارتباط برقرار كردن صدمه به شخصیت های واقعه عاشورا می زند و واژه ها در خور شان ائمه نیست. در همین دوره یك اتفاق بدتر هم می افتد و ناآگاهانه می روند به سوی برداشت از موسیقی فرنگی و بر روی آنها نوحه گری می كنند حتی اتفاقاتی افتاد كه وحشتناك بود و یك عده در شهرستان ها ناآگاه تر از مركزنشینان عمل می كردند می روند به سمت ملودی ترانه های كوچه بازاری و سبك و شیوه نوحه گری را به طور كلی تا 1385 به هم ریختند به گونه ای كه صدمه شدیدی زده شد كه تا سالها درست نمی شود. در این دوره ها منظورم همه نوحه گران نبود اما منظورم عده ای بود كه به خاطر سبك بودن كارشان در جامعه بیشتر مورد پسند واقع شدند.
در جمع بندی این موضوع می توان اذعان داشت كه در این بین رسانه ملی از یك سو و فعالیت نهادهای مربوطه در تولید آثاری با بن مایه موسیقی و نغمات ایرانی و نظارت جدی بر فعالیت محتوایی نوحه خوانان و آموزش و تربیت نوحه خوانان بر مبنای اصول نوحه خوانی كلاسیك كه همچنان بیشترین طرفدار و خواهان را در بین عزاداران دارد، میتوان این مساله را به مسیر درستی هدایت كرد. هرچند جنگ نرم دشمنان انقلاب همواره هست و باید برای سرافرازی ایران اسلامی همواره از جان كوشید.