خواننده : محمد معتمدی
ترانه سرا و آهنگساز : مسعود كرامتی

باز پاییز مرا یاد تو انداخت ببین سخت افسرده دل و ساكت و بی رنگ شدم
میروم در دل این جاده ی تنهایی بعد تو باز همان شاعر دلتنگ شدم
من پریشان تر از آنم كه تو زخمم بزنی غم چشمان تو بر این دل دیوانه نشست
با كه نجوا بكنم این همه تنهایی را باز پاییز رسید و دلم از غصه شكست

فصلها از پی هم میگذرند اما من چهار فصل دلم از غصه ی تو پاییز است
هركجا مینگرم جز تو نمی یابم باز بند بند دلم از عطر تنت لبریز است
كاش پاییز نگاه تو به بادم میداد تا كه رسوا نشوم این همه از درد فراق
اوج ابیات غزلهای منی بی وقفه كی كجا باز بگیرم نفسی از تو سراغ

مرتبط با این