خواننده : عبدالحسین مختاباد

متن ترانه :

بر جویبار چشمم گ رسایه فكند دوست بر خاك رهگذارش آبی روان توان زد
از شرم در حجابم ساقی تلطفی كن باشد كه بوسه چند بر آن دهان توان زد
بر عزم كامرانی فالی بزن چو دانی یمكن كه گوی فرصت در آن میان توان زد
راهی بزن كه آهی بر ساز آن توان زد ماییم و كهنه دلقی كه آتش بر آن توان زد
گر دولت وصالت خواهد دری گشودن سرها در این تخیل بر آستان توان زد

مرتبط با این