display result search
خواننده : محمد معتمدی
متن ترانه :
از سحر عطر دل انگیز تو پیچیده به شهر
باز دیشب چه كسی خواب تو را دیده به شهر
دیدم از پنجره خانه هوا طوفانیست
بار دیگر نكند بال تو ساییده به شهر
رود اروند خبر داده به كارون كه نترس
دلبر ماست گمانم كه خرامیده به شهر
مصلحت نیست هوا عطر تو را حفظ كند
شاهدم ابر سیاهیست كه باریده به شهر
شاهدم این همه نخلاند كه ایمان دارند
هیچ كس مثل تو آن روز نجنگیده به شهر
همچنان هستی و میجنگی خود میدانی
دشمنت دوخته از روی هوس دیده به شهر
مثل طفلی كه بچسبد به پدر وقت خطر
شهر چسبیده به تو، خون پاشیده به شهر