display result search
آثار نقاشی انقلاب را به دو دسته میتوان تقسیم كرد؛ دسته نخست آثاری هستند كه با نگاهی واقعگرا اما تركیبهای جدید صحنههایی از رزم و فداكاری مردم را به نمایش میگذارند و دسته دوم نگاهی درونیتر به این موضوعات داشته و به نوعی نمایانگر جلوهها
خبرگزاری فارس-گروه هنر: حوزه هنری كه با وقوع انقلاب اسلامی شكل گرفت همواره محمل مناسبی برای هنر انقلاب و به ویژه هنرهای تجسمی انقلاب بوده است و به نوعی این سبك ویژه هنری یعنی هنر انقلاب زاده حوزه هنری است. به جرات می توان گفت كه نقاشی، گرافیك، طراحی و حتی مجسمه سازی انقلاب، درون حوزه هنری شكل گرفته و قوام یافته اند و هنرمندانی چون حبیب الله صادقی، حسین خسروجردی، مرتضی كودرزی دیباج، كاظم چلیپا، ابوالفضل عالی، احمد آقاققلی زاده و ناصر پلنگی و ... را پرورش داده است. به بهانه روز هنر انقلاب نگاهی به شگل گیری هنر انقلاب و ارزیابی آثار انقلابی در حوزه هنری داشتیم كه در ادامه از نظرتان می گذرد.
نقاشی انقلاب؛ آثاری از جنس حماسه
بعد از انقلاب، تعدادی از جوانهائی كه در انقلاب شعار میدادند و تظاهرات میكردند، نقاش هم بودند. آنها سعی كردند طی انقلاب و جنگ به رسالت خود عمل كنند و به عبارتی، حرفها و شعارها و ایدهآل های مردم را به تصویر بكشند. در طول تاریخ نیز طی انقلابهای مختلف، نقاشان متعهدی پا به پای مردم در تظاهرات و انقلاب شركت داشتهاند كه بنوعی قصد داشتهاند از هنرشان برای برداشتن قدمی در این مسیر استفاده كنند. همزمان با شروع انقلاب، مسئولیت نقاشها هم برای به تصویر كشاندن حماسههای پیدرپی بیشتر شد و در شرایطی كه جنگ و انقلاب عواطف و احساسات را به دنبال خود میكشد، هنرمندان نیز بهعنوان افرادی متعهد و با احساس درگیر این فضا شدند. بسیاری از آثار تاثیرگزار در زمینه هنرهای تجسمی كشور در دوره معاصر، اثار مربوط به دوره انقلاب هستند كه با گذشت سالیان دراز و دور شدن از آن فضا، لطف آنها هنوز باقی و شور و حس و حال آنها پا برجاست. نقاشان انقلابی كه بیشتر آنها هنرمندان حوزه هنری بودند و دانشجویان جوان دانشكده هنرهای زیبا، دست به خلق آثار موضوعی و متاثر از انقلاب و مسائل دینی و مذهبی می زنند. تلاش این نقاشان در این آثار مبارزه از طریق هنر و همسو شدن با حركت عظیمی است كه در جامعه آغاز شد.
انتقال پیام و اندیشه خاص
حس و حال روایی این آثار انسان و مسائل اجتماعی و دینی را به موضوع اصلی نقاشی ها تبدیل كرده و سعی می كند كه برای مخاطب علاوه بر قابل فهم بودن دارای یك پیام و اندیشه خاص باشد. تصویرگری چهره شهدا و مبارزین شخصیت پردازی های مثبت و منفی و استفاده از الگوهای قدسی برای نمایش برخی مفاهیمی كه به واسطه انقلاب جریان یافته است موجب پدید آمدن نوعی نقاشی سوررئال می شود و نقاشان بیش از آنكه به وجه تجسمی آثارشان توجهی داشته باشند نوعی تعهد را نسبت به مفاهیم و ارزش های مطرح شده در این زمان حس می كنند. به تعبیر دیگر نقاشان این دوره بیش از آنكه به تئوری های هنری و اتفاقات هنری معاصر در كشورهای دیگر توجه داشته باشند. آنچه را كه در توان دارند برای خلق آثاری مرتبط با فضای جامعه خود به كار می بندند. به طور كلی آثار نقاشی انقلاب را به دو دسته می توان تقسیم كرد؛ دسته نخست آثاری هستند كه با نگاهی واقع گرا اما تركیبهای جدید صحنه هایی از رزم و فداكاری انسان هایی را به نمایش می گذارند و دسته دوم نگاهی درونی تر به این موضوعات داشته و به نوعی نمایانگر جلوه های باطنی آنها می شوند. در آثاری كه هم اكنون در گنجینه حوزه هنری قرار دارند و در آن ها انقلاب به تصویر كشیده شده است، نمادگرایی و رئالیسم در قالب یك تركیب بندی روایی كه چندین صحنه مختلف را در كنار یكدیگر می نشاند به چشم می خورد.
خاق فضایی شاعرانه
هنرمندانی همچون ناصر پلنگی، حبیب الله صادقی كاظم چلیپا مرتضی كاتوزیان حسین خسروجردی محمدعلی رجبی ابوالفضل عالی حسین صدری كه در ابتدای انقلاب هسته نخستین گروه طراحان و نقاشان انقلاب را شكل داده بودند در كنار هنرمندان دیگری از جمله مصطفی گودرزی ایرج اسكندری محمدعلی ترقی جاه علی وزیریان غلامعلی طاهری مرتضی اسدی به نقاشی از انقلاب و بیان دیدگاه های خود می پردازند. كاظم چلیپا با توجه به اینكه از آموزه های پدر خود كه یكی از نقاشان مطرح قهوه خانه ای بوده است نقاشی هایی را خلق می كند كه علاوه بر موضوعات دینی و مذهبی از تركیب های روایی و استفاده از عناصر نمادین سود می برد. حبیب الله صادقی به مرور از كارهای كنایی و در برخی موارد طنزآمیز خود به سوی یك فضای شاعرانه می رود. اما با مقایسه و بررسی هنرهای دوره انقلاب اسلامی، مشاهده میشود در بسیاری از موارد، عناصر و الگوهای كهن (سنتی) در آثار هنری این دوره حضور جدی دارد. از طرفی هم با روشی گزینشی و با حفظ ویژگیهای هنری خویش، ضرورت توجه به هنر مدرن كه در فرهنگ و هنر معاصر رسوخ كرده را نیز نادیده نگرفتهاند. در این آثار نه آن شیفتگی بیش از حد نسبت به میراث گذشته خود و نه هجومی متعصبانه به هنر مدرن دیده میشود. هنرمند با شناخته میراث هنری خویش، به هنر غرب از منظر فرهنگ و سنت خود و در چارچوب میراث گذشته نگاه میكند. هنرمند با این گزینش سعی در بازسازی و به روز كردن میراث كهن خویش دارد. به عبارتی هنرمند، آموزهها هنری خود را منطبق بر ارزشها و سنتهای كهن تعدیل میكند.
گرافیك انقلاب؛ در جست و جوی هویت از دست رفته
با آغاز انقلاب اسلامی، هنرمندان گرافیست هم، همواره تلاش كرده اند نسبت به انقلاب متعهّد باشند و همواره در جستجوی هویّت از دست رفته خود بوده اند. آن ها با این اعتقاد كه می توان پرده های تصویری جدید و اثرگذار خلق نمود، ابزارهای خود را در راه اعتلای ارزش ها به حركت درآورده اند، هم چنین سعی نموده متناسب با شأن مخاطبین، پاسخی در خور ارائه نمایند. گرافیست های انقلاب اسلامی در تداوم فعّالیّت های خود در دهه های دوم و سوم انقلاب تلاش نمودند در برابر بحران ها و مشكلات روز جامعه، آثار تبلیغی خود را به نمایش درآورند و همواره در جستجوی معضلات عصر خویش كوشش كرده اند. دغدغه آن ها، اغلب پاسخ به برخی جریانات مخالف انقلاب یا یاری نمودن به مردم فداكار و ایثارگرانی كه در راه آرمان های انقلاب اسلامی قدم نهاده، بوده است و یقیناً در این مسیر، تعهّدات خود را به اثبات رسانده اند. مواردی نظیر مقابله با رسانه های تبلیغی بیگانه و این كه در برابر مخاطبین داخل به ویژه نسل جوان و پویا، چه تصاویر اثرگذاری ارائه نمایند؟ چگونه با ابزار و قلم های خود به اخلاص ایثارگران و شهیدان انقلاب پاسخ دهند؟ در توسعة هنر خود چه طرح ها و ایده های نوینی جهت نیل به هویّت اسلامی ابداع نمایند؟ و نهایتاً این كه هنرمندان گرافیك در روند فعّالیّت های خود تا چه اندازه در توسعه، ترویج و تقویت فرهنگ ایثار و شهادت موفّق بوده اند؟ و طرح سؤالات مشابه كه تعهّد اصلی هنرمندان انقلابی بوده است.
گرافیك انقلاب وامدار هنرمندان حوزه
گرافیك انقلاب اسلامی كه در طول سال های جنگ و دوران سازندگی به ارزش های ملّی، دینی و حقیقی این قوم توجّه نشان داده، مدیون تعدادی از هنرمندان نظیر ابوالفضل عالی، حمیدرضا قدیریان، حسین خسروجردی، كاظم چلیپا، مصطفی گودرزی، حبیب الله صادقی و ناصر پلنگی بوده است كه در اوائل دهة 1360 در «حوزة هنری » تجمّع یافته اند. به اعتقاد آن ها، گرچه نمی توان حركت قلم ها و قدم ها و بوی غنچه سرخ پرپر شده یا ایثار یك جانباز را به تصویر درآورد، از بركت ایمان و عشق، قابل تصویر است. در نوشته های این گروه از گرافیست ها می خوانیم كه «چگونه می توان با شكل، خط و طرح، سفری مشكل و پرخطر را آغاز كرد؟ چگونه می توان طلوع یك آفتاب را به اطّلاع مردم رساند. هر چند مُحال است، آنجا كه عشق فرمان دهد، مُحال، سَرِ تسلیم فرود می آورد. ما به فرمان عشق چنین كردیم، باشد تا قلم های ما از خدا، رنگ و از بركت ایمان، حركت بگیرد.»(3) و این گونه ما شاهد فعّالیّت این گروه از گرافیست های متعهّد هستیم كه هدف اصلی آن ها به تصویر درآوردن ارزش های واقعی ملّی و اعتقادی بوده است تا گامی در جهت اعتلای ترویج و تقویت فرهنگ ایثار و شهادت برداشته شود. پس از اوّلین گام در تثبیت متعالی راه شهیدان و تلفیق آن با جریانات اجتماعی و سیاسی روز به بهره گیری عملی اشكال و رنگ های و نمادین به ویژه در پوسترهای خود پرداختند كه برخی از مهم ترین این نشانه های ارتباطی (مربوط به دهه 1360) عبارتند از: استفاده از سربند (روبان سبزرنگ)، درخت سرو (نماد ایستادگی و قداست)، هاله نور (ارتباط معنوی با جنبه های ماوراء الطّبیعه توحیدی)، گل لاله (نماد شهادت)، طرح كبوتر (رمز رهایی و آزادی به سوی شهادت- كمال انسان)، سیم های خاردار، نیزه های آغشته به خون، زنجیرهای از هم گسسته، مشت های گره كرده، قطره های خون، گل های پرپر شده و گاه تلفیق این موارد یاد شده با اشكال ایرانی و اسلامی نظیر كاشی كاری و نقوش اسلیمی و ابرهای پیچان).)
تجسمی از عروج انسان
امّا در گزینش رنگ ها، هنرمندان نسل انقلاب در آثار پوستر و تصویرگری به جلوه های ویژه ای مكرراً اشاره داشته اند از جمله استفاده از انواع رنگ سبز (نماد خرّمی و رنگ برگزیده مكتب اسلام)، رنگ زرد خالص كه نشانة هشیاری و به عبارتی می توان گفت این رنگ انرژی فراوانی در انتقال پیام های بصری دارد چرا كه به قول ایتن «روشن ترین رنگ هاست و از لحاظ سمبلیك با فهم و دانایی ارتباط دارد و نشان دانش و معرفت است.» و حضور آن در آثار هنری اغلب منشاء روشنایی و فعّالیّت می باشد. از دیگر رنگ های به كار رفته در پوسترهای تصویری جهت انعكاس تبلیغ و ترویج فرهنگ ایثار، بهره گیری از رنگ آبی است كه نماد آرامش همراه با درون گرایی است و بیننده با مشاهدة آن به عمق و محتوای درونی موضوع سوق می یابد و در عین حال نشانه اعتدال وجود و تقویت كنندة بینایی است . استفاده از رنگ سرخ كه از دیگر شاخصه های تصاویر گرافیكی این دوران است تجسّمی از عروج انسان و نقطه اوج كمال؛ یعنی، شهادت است و نماد رشد و نیل معنوی و عرفانی شهیدان است كه در كنار رنگ های سبز، زرد، آبی و فیروزه ای جلوه گر می شود و این موارد، اغلب در آثار گرافیكی هنرمندان قابل رؤیت بوده تا مفاهیم واقعی و ارزش های درونی را به نمایش گذارند.
مجسمه سازی انقلاب
شاید هیچ كدام از گرایشات هنرهای تجسمی به اندازه هنر مجسمه سازی در دوران پس از انقلاب مورد بی مهری قرار نگرفته باشد. بسیاری از هنرمندانی كه در زمینه مجسمه سازی فعالیت می كردند بعد از انقلاب و تعطیلی دانشگاه ها به نوعی خانه نشین شده و به انزوا رفتند. برخی دیگر حتی برای گذران زندگی مجبور به روی آوردن به فعالیت های دیگر شدند. این دوران كه برخی از آن با نام دوران سكوت مجسمه سازی یاد می كنند حتی پس از باز شدن دانشگاه ها و آغاز آموزش مجدد هنرهای تجسمی و موسیقی ادامه می یابد و این تعطیلی به مدت سه سال به طول می انجامد. با آغاز جنگ ایران و عراق هنرمندان با الهام از موضوعات جنگ به خلق اثر در زمینه مجسمه سازی مشغول شده و پس از اتمام جنگ و ایجاد فضای بازتر برای كارهای هنری هنرمندان این عرصه با دیگر فرصت ابراز وجود می یابند و با برگزار نخستین نمایشگاه رسمی مجسمه پس از انقلاب بسیاری از هنرمندان این رشته از انزوای ناخواسته خود خارج می شوند. پس از برپایی نخستین نمایشگاه مجسمه پس از انقلاب جوانان زیادی در این رشته مشغول به تحصیل و كار شدند و با وجود توقف چندین ساله آن این هنرمندان توانستند پلی میان جریان های پیشین و فعلی مجسمه سازی برقرار كنند. اما مشكلی كه با وجود تنوع در سبكها و نگاه های مجسمه سازی در كشور هنوز باقی مانده است نبود ارتباط لازم میان هنرمند و مخاطبان آثارشان است . عدم ایجاد فضایی مناسب برای ارائه آثار مجسمه سازی در شهر و فراهم نبودن امكانات آموزشی لازم موجب می گردد كه هنرمندان این رشته آنچنان كه باید در جریان های هنری انقلاب و فضای جامعه تاثیرگذار نباشند.