display result search
خبرگزاری فارس: شاهنامه فردوسی به روایت صدای تاریخی موسیقی ایران/ چرا حافظ ناظری آواز می خواند؟!
شب گذشته در تالار وزارت كشور، آخرین شب از كنسرت آواز پارسی با اجرای حافظ ناظری و استاد شهرام ناظری روی صحنه رفت؛ اجرایی كه پس از ناكام ماندن گرو
به گزارش خبرنگار موسیقی فارس، آواز پارسی همانطور كه در بروشور برنامه نیز به صورت مقدمه در رابطه با آن نوشته شده، تلاشی است از سوی حافظ ناظری كه بر روی اشعار حكیم طوس انجام گرفته است و آنطور كه او در مقدمه اش آورده است این تلاش را از سال 83 آغاز كرده و با رسیدن به نتایج موسیقایی اجراهای موسوم به آواز پارسی را به اتفاق پدرش در معتبرترین مراكز و تالارهای موسیقی جهان به روی صحنه برده است و اینك فرصتی مهیا گشته تا در كشور خودش اشعار فردوسی را برای مخاطبان ایرانی به اجرا در بیاورد.
اما استاد ناظری در میان صحبت هایش كه در بین اجرا با مخاطبان در میان گذاشت، این تلاش را سی ساله عنوان كرد و بیان داشت كه از سال ها پیش اشعار فردوسی را در محافل و بنیادهای فردوسی شناسی و دانشگاه های معتبر ایران اجرا می كرده و همیشه شاهنامه برای او از ارزش موسیقایی خاصی برخوردار بوده است. اما بنا به ملاحظاتی از جمله نام شاهنامه و اشعاری حماسی كه از نیاكان ما و قدرت پادشاهی ایران در زمان پادشاه های بزرگ اسطوره ای همانند كیخسرو و فریدون و ... نقل شده است، به اجراهای او مجوزهای مختلف به بهانه های گوناگون داده نشده است، تا اینكه پس از تورهای مختلف او در جهان با مضمون شاهنامه و اشعار فردوسی و اثرگذاری آن در میان جمع موسیقی شناسان و مسیر موسیقی جدی و هنری ایران سرانجام با اجرای جدی كنسرت آواز پارسی موافقت به عمل آمده است.
اجرای آواز پارسی كه یك بخش عمده از كنسرت را در برداشت، در بخش اول توسط حافظ ناظری به اجرا در آمد و نوازندگان گروه كه متشكل از كوارتت زهی و سازهای كوبه ای و نیز عود و سه تار تكامل یافته حافظ بود او را همراهی می كردند. در باب سبك موسیقی حافظ ناظری نقد و نظرهای بسیاری وجود دارد و بسیاری سلیقه او را در تنظیم موسیقی نمی پسندند كه با اقبال عمومی بسیار بالایی كه در سری كنسرت های ناگفته اتفاق افتاد می توان اذعان داشت كه نسل جدید و همچنین بسیاری از هنردوستان به یمن حضور استاد ناظری در كنار پسرش موسیقی او را پسندیده اند و با استقبال فراوان او را به ادامه این مسیر تشویق می كنند.
اما نكته ای كه در این بین مغفول مانده اصول زیبایی شناسی موسیقی و نیز تكنیك ها و استانداردهای آواز ایرانی است كه لااقل در آوازخوانی حافظ ناظری نمره پایینی می گیرد. اما او با توجه به حضور گسترده مردم كه قطعا وجود استاد ناظری در شكل گیری این تجمع ها ركن اول آن است، از این اتفاق برداشتی دیگر كرده و زمان بیشتری را به اجرای خود اختصاص می دهد كه در این میان اجرای آوازخوانی اش به تنهایی اشتباهی است فاحش كه سطح كار حافظ را در تنظیم و ساخت موسیقی نیز نازل می كند.
صدای حافظ ناظری با آنكه پرتحریر و و تكنیكی می نماید، (لااقل برای عموم) ابدا در استایل و مختصات موسیقی ایرانی نمی گنجد و بالاتر از آن در سبك موسیقایی كه استاد ناظری مبدع آن است هیچ نمود و جایگاهی ندارد چراكه از فاكتورهای لازم برخوردار نیست. صدای حافظ تخت، كم حجم بدون عمق و اثرگذاری است كه سعی دارد مدام با تقلید صرف از اجراها و تكنیك های پدرش حسی از آوازهای قدیم و تكنیك های خاص استاد ناظری را پدید آورد كه البته موفق نیست.
این عدم موفقیت در اجراهای همخوانی حافظ با پدرش كاملا مشخص است. جایی كه یك مصراع یا آوا با فاصله میان ایشان اجرا می شود تفاوت آن چه به گوش می رسد، بسیار زیاد است و كیفیت آواز ها خود گواه این واقعیت است كه گویی حافظ درصدد شنیدن این حقیقت و نقد علمی نیست.
از این گذشته اجرای ابتدایی حافظ كه بر روی شعر (به نام خداوند جان و خرد....كزین برتر اندیشه بر نگذرد) فاقد ظرایف موسیقایی خصوصا در چهارچوب موسیقی ایرانی است و اشعار به ابتدایی ترین لحن و آهنگ ممكن خوانده می شود بدون آنكه نبوغی كه حافظ همیشه بر آن متكی است در خوانش اشعار به گوش برسد.
وزن عروضی شعر دقیقا به همان صورت در اجرا هم شنیده می شود و در طول اجرا ذره ای با وزن و فرم اجرایی شعر بازی نمی شود و گویی مخاطب در حال شنیدن یك اجرای سرود از دانش آموزان است. چرا كه فرم تخت و بدون عمق آواز حافط نیز همین صحنه را تداعی می كند.
با حضور استاد ناظری همه چیز تغییر می كند. جمعیت كه تشنه شنیدن صدای پخته و گیرای استاد است همگی از جا برمی خیزند و دقایقی بی توقف برای حضور استاد بر روی صحنه تشویق می كنند.
استاد دقایقی را در رابطه با اهمیت فردوسی و شاهنامه اش با مخاطبین سخن می گوید و سپس بخشی از شاهنامه را به طور دكلمه شروع به خواندن می كند، به یكباره نوای ضرب زورخانه فضا را به عمق تاریخ می كشاند. تركیب صدای شهرام ناظری با ضرب زورخانه و صدای نوستالژیك زنگ زورخانه تركیبی اسطوره ای می نماید كه قرار است بهترین بخش اجرای كنسرت آواز پارسی را به وجود آورد. بخشی كه تنها بر روی تجربه، علم و استعداد خدادادی شهرام ناظری تكیه دارد. همچنین وجود عنصر بداهه خوانی آواز و نیز همراهی ساز سه تار كه خود استاد بر دست گرفته است در جلوه زیبا و اثرگذار این بخش بسیار تأثیرگذار است.
استاد ناظری گهگاه بخشی از اشعار را بر روی صدای ضرب زورخانه دكلمه می كند و بخشی را با صدای پر طنینش همانند نقالی و شاهنامه خوانی های مرسوم قدیم می خواند تا به ملودی دلخواهش در این ابیات می رسد و آن را بداهه با سه تار و همراهی ضرب به بهترین شكل اجرا می كند.
پس از این بخش با فرا رسیدن وقت اذان كمی بهم ریختگی در فرم صحنه به وجود می آید، مسئول صحنه برای تنظیم میكروفون ها و صندلی ها چندین بار به روی صحنه آمد و شد می كند كه حتی تمركز حضار را نیز برهم می زند چه رسد به تمركز نوازنده ها و خوانندگان. استاد به درخواست مردم به جای سكوت در این وقت، با ایشان از باب یاری دیرینه سخن می گوید، درددل های بی واسطه ناظری كه از دل چهل سال فهالیت هنری اش می آید به گوش جان مخاطب می نشیند. صحبت ها تركیبی است از ستایش هنردوستی مخاطبان موسیقی ایرانی و حضار در كنسرت كه همیشه با تمركز و دقت به موسیقی گوش كرده و به این موسیقی فاخر احترام می گذارند و گله و شكایت از وضعی كه بی دلیل سبب لغو كنسرت ها و مجوزهای از پیش اخذ شده می شود و اوضاع نابه سامانی كه سازمان صدا و سیما در تصمیماتش در قبال موسیقی ایرانی دارد، یك بلاتكلیفی عذاب آور كه نه موسیقی را رد می كند و نه به رسمیت می شناسد. شهرام ناظری آشكارا دلگیر است و درددل خود را تنها با هوادارانش در میان می گذارد.
با شروع مجدد برنامه بخشی از دوئت ناگفته ویولن و ویولا اجرا می شود تا تمام اجرا با خوانش و اجرای فرم موسیقی حماسی فردوسی و شاهنامه تكراری و تخت نباشد. سپس نوبت به اجرای تصنیف ناگفته با شعر مولانا می رسد.
تنظیم موسیقی برای گروه بسیار طاقت فرسا ست، مشخص است كه حافظ زحمت خود را كشیده است، شاید تنظیم و تركیب اصوات در این بخش به سلیقه بسیاری نباشد اما آنچه هست سختی و تفاوت كار و كیفیت بالای تنظیم موسیقی و اجرای دشوار آن است كه همه نوازندگان و در رأس آن ها زهی ها و كوبه ای ها آن را در بهترین كیفیت ممكن به اجرا رساندند.
همانطور كه از پیش پیشبینی می شد و قطع به یقین حاصل اخد این تصمیم از سوی گروه ناظری ها شده است، استقبال بسیار زیادی از اجرای این بخش از ناگفته می شود و حضار با علاقه و اشتیاق فراوان گروه را تشویق می كنند.
بخش بعدی كنسرت به اجرای آواز پارسی تعلق داشت، بخش پادشاهی ضحاك، نورپردازی صحنه با رنگ قرمز و اسلاید هایی كه بر روی دكور به نمایش در می آمد هم راستا با مضمون این بخش تسلط ضحاك ماردوش و ظلم و جادوی او بر ایران را به نمایش می گذاشت كه موسیقی اثرگذار این بخش نیز بهترین زبان تفسیر آن بود كه شهرام ناظری به همراهی حافظ كه حالا صدایش گرم تر شده بود و در گام های بالا بهتر می خواند و پرتحریر تر اجرا می كرد مخاطب را بر روی صندلیش هایش میخكوب كرده بود.
اشعار این بخش قابل تأمل می نمود و اجرای آواز شهرام ناظری اثرگذاری ابیات را به بالاترین سطح خود رسانده بود. در انتها نیز استاد ناظری بخشی نوستالژیك را برای پایان بخشیدن به كنسرت انتخاب كرده بود كه بسیار بجا و مخاطب پسند از كار درآمد. اجرای تصنیف آب حیات عشق...كه از ساخته های قدیمی استاد در گروه دستان و سری اجراهای آن خطاط در آلبوم «سفر به دیگر سو» است كه با تنظیمی دشوار، پر تكنیك و شلوغ از حافظ ناظری اجرا شد.
در این بخش نیز حافظ پدر را همراهی می كرد و سعی داشت با تحریرهای سریع و خواندن در اوج هیجان اثر را كه ناشی از انتخاب شعر و آهنگسازی صحیح و دست آول آن است از پا نیاندازد.
شهرام ناظری این تصنیف را با قدرت هرچه تمام تر اجرا كرد و ثابت كرد كه هنوز یكی از بهترین خواننده ها و اثرگذار ترین آوازه خوان ایران است كه می تواند بر روی صحنه نبض تماشاگر و شنونده را در دست بگیرد. تنظیم مجدد این تصنیف توسط حافظ نیز خالی از لطف نبود، برخی جواب آوازها دلنشین تر شنیده می شد و اضافه شدن قسمت كوبه ای در میانه ی تصنیف اثرگذاری حماسی آن را دوچندان كرده بود.
اجرای خوب گروه ناظری ها خصوصا تسلط زهی ها و كوبه ای ها مثال زدنی بود و صحبت های دلنشین استاد ناظری در میانه اجرا به نوبه خود خاطره ساز... اما باید قوی ترین بخش كنسرت و دلچسب ترین آن را همان اجرای بداهه استاد دانست با سازی كه خود همراهی می كرد و صدای ضرب زورخانه ای كه گویی در تكمیل صدای شهرام ناظری است تا ندای شاهنامه را آنطور كه مورد تأیید حكیم طوس است به گوش مخاطب هنرشناس و ایران شناس و سخن شناس برساند.
انتهای پیام/