display result search
یكی از آهنگسازان شناخته شده كشورمان به تازگی با همراهی گروه هنری «اتاق» پروژه مشتركی را با یكی از هنرمندان هنرهای تجسمی كشور ژاپن را در قالب نمایشگاهی چند منظوره پیش روی مخاطبان قرار داد.
وقتی «اوزاوا» آواز ایرانی را انتخاب كرد!/ تجربه جدید بامداد افشار
این روزها نمایشگاهی در ژاپن در حالِ برگزاری است كه در آن «تسویوشی اوزاوا» -هنرمند تجمسی اهل ژاپن- با همكاری بامداد افشار آهنگساز ایرانی و گروه «اتاق»، داستان شوجی ترایاما، شاعر، نمایشنامهنویس و سینماگر برجسته ژاپنی را روایت میكند.
«اوزاوا» را میتوان در حالِ حاضر یكی از مهمترین هنرمندانِ كشور ژاپن دانست كه نمایشگاههای متعددی در سراسرِ جهان برگزار كرده است؛ او در آخرین مجموعهاش با عنوان «بازگشتِ …» كه هماكنون در حالِ برگزاری است؛ داستان چند شخصیت شناختهشده تاریخی را در بستری متفاوت با واقعیت و با تركیبی از نقاشی، ویدئو و موسیقی روایت میكند.
روایت جالب آقای آهنگساز از حضور در یك پروژه بینالمللی
بامداد افشار آهنگساز و نوازنده شناخته شده موسیقی كشورمان درباره این رویداد به خبرنگار مهر توضیح داد: این یك پروژه سفارشی است كه از طریقِ آقای اوزاوا به گروه اتاق سفارش داده شد. این هنرمند نمایشگاهی درباره شوجی ترایاما برگزار كردهكه یكی از مطرحترین هنرمندانِ ژاپن است. او هم در تئاتر فعالیت داشته، هم در سینما و هم در هنرهای تجسمی و نكته جالب آنكه سالها قبل در ایران نیز حضور پیدا كرده است. اوزاوا، برای نمایشگاهِ خود یك كار ویدئویی موزیكال میخواست و وقتی این كار به من پیشنهاد شد، چون خودم سالهای بسیار موسیقی تئاتر كار كرده بودم، حضور در آن برایم جذاب بود.
وی ادامه داد: طبق برنامهریزی كه از قبل انجام گرفته بود ما اشعار آقای اوزوا را به صورت آواز ایرانی اجرا كردیم و موسیقیمان نیز موسیقی اكسپریمنتال بود كه یك ساز ژاپنی را نیز به كار اضافه كردیم تا حكایتی از تولد تا مرگِ این هنرمند باشد. خوشبختانه خود آقای اوزاوا از نتیجه كار رضایت داشتند. به هر حال این سومین همكاری بینالمللی گروه «اتاق» بوده است و موسیقی آن شبیه به سبك و سیاقِ این گروه؛ اما باید بگویم كه برای ما تجربه دشواری بود.
این هنرمند با اشاره به اینكه ویروسِ كرونا بخشی از برنامههای این پروژه را متوقف كرده است، گفت: آقای اوزاوا تصمیم داشت خودش به ایران بیاید و تصاویرِ مربوطه را برای ویدئوها فیلمبرداری كنند و ما هم در نمایشگاه به عنوان مدعو حضور داشته باشیم؛ اما متأسفانه ویروسِ كرونا باعث شد كه وی نتوان به ایران بیاید. در این چارچوب ما تلاش كردیم بخشی از تصاویری را كه این هنرمند مدنظر داشت را فیلمبرداری كرده و برایش ارسال كنیم. در انجام این پروژه نشر موسیقی «واك» به ما كمكِ بسیاری كرد كه جا دارد از آنها تشكر كنم. تقریباً تمام كارهای مربوط به قرارداد و برنامهریزی و اجرای فیلمبرداری را این نشر انجام داد. ما مدتها دنبال یك تهیهكننده و ناشر بودیم كه بتوانیم راحت كار كنیم و دغدغهای نداشته باشیم، كه خوشبختانه این اتفاق هماكنون رخ داده است.
تجربه شیرین یك بازیگر تئاتر از اجرای موسیقی ایرانی روی یك هایكو!
اصغر پیران بازیگر تئاتر كه در این پروژه به عنوان خواننده حضور دارد، درباره همكاری با بامداد افشار اظهار كرد: همكاری من با بامداد افشار در تئاتر شكل گرفت كه در برخی اجراها به عنوانِ آهنگساز فعالیت داشت و من بخشهای آوازی را انجام میدادم. بعد از چند كار فكر كردیم، میتوانیم فعالیتهایمان را بیرون از تئاتر نیز ادامه داده و قطعاتی را به صورت آلبوم منتشر كنیم. به مرور نوازندگان دیگر اضافه شدند و گروه اتاق شكل گرفت.
این خواننده همچنین درباره پروژه «ترایاما» میگوید: آقای اوزاوا میخواست از موسیقی گروههای ایرانی استفاده كند و در همین راستا در فضای مجازی، آثار گروههای متعدد را بررسی میكرد. در عین حال چند باری هم نیز به ایران سفر و در نهایت گروه اتاق را انتخاب كرد. بر همین اساس قرار شد ما در این پروژه حضور داشته باشیم. ابتدا وی به ما یك شعر هایكو داد كه دارای هشت قسمت بود و چهار قسمت دو به دوی آن از نظر مضمون و حال و هوا و قصه به یكدیگر مربوط بودند. بامداد افشار این شعر را به من داد تا روی آن بر اساسِ گوشهها و دستگاههای موسیقی ایران كار كنم. اتودهایی آماده و قرار شد كه هر دو قسمت از این دو شعر را ما در یك دستگاه و گوشه موسیقی ایرانی كار كنیم و برایش ملودی بسازیم. بعد از آن نیز نوازندهای از ژاپن به ما اضافه شد. البته من در ساخت ملودیهای این قطعه از دو ملودی «موسم گل» استاد موسی معروفی و یك قطعه فولكلور مربوط به استهبان نیز استفاده كردم.
بهمن بختیاری ترانه سرا كه در آلبوم «شهر – بازی» بامداد افشار با گروه «اتاق» همكاری داشته است نیز به خبرنگار مهر گفت: آقای اوزاوا میخواست یك روایت (نریشن) شعرگونه روی یك فیلم كوتاه هشت اپیزودی بگذارد. در این اثر اپیزودها دو به دو با هم نظیر هستند؛ اپیزود 1 با 8، 2 با 7، 3 با 6 و 4 با 5. گویا چون چرخهای به نقطهی آغاز بازمیگردیم ولی در مسیری مارپیچ و نه دایرهوار. طوری كه نقطه آغاز پایانی در بعدی بالاتر از نقطه آغازِ آغازین است. البته من پیش از این كار تجربه ترجمه برای آثار اتاق را داشتم كه «مردهها خودخواهند»، «روتنبرگ»، «خلا و ذره غبار» (منتشر نشده) از آن دستهاند. ترجمههایی كه همه از زبانهای هندواروپایی بود و از نظر ساختار و نظام زبانی، شبكه تداعی و استعارهها و سپهر ادراكی به فارسی تا زبانهای شرق دور بسیار شبیهترند.
وی افزود: متن این كار با سنت شعر فارسی و همچنین شعر معاصر فارسی فاصله و تفاوت جدی داشت. پر از اشاره به تاریخ معاصر ژاپن و زندگی ترایاما و دو نقل قول عینی از او داشت و در ضمن روایتی بر یك فیلم بود كه موجب میشد وابستگی حیاتی با تصاویر پیدا كند و هر سه این عوامل این خطر را هرچه بیشتر میكرد كه حاصل ترجمه بیمعنا و بیخاصیت شود. پس لازم بود فرمی برای اثر انتخاب شود كه ظرف مناسبی برای محتوای غریب و نامانوس آن باشد. ضمناً آقای اوزاوا -كه بیاندازه مؤدب، افتاده و عمیق بود، تاكید داشت كه كار ایرانی باشد و ما چه در شعر و چه در موسیقی تشبه و تشبثی به ژاپن جستجو نكنیم.
خواندن قصه پیچیده از احساس مسئولیت شاعر
بختیاری درباره حضورش در پروژه «بازگشت» توضیح داد: من برای این كار سه اتود زدم. اتود اول بیاعتنا به متن ژاپنی، پیرامون ایدهای بود از تریاما با عنوان «طغیان كودك-هیولاها» بود. ترایاما اثری دارد كه در آن كودكان و نوجوانان به طرز هراسناك و دیوانهواری كنترل شهر را به دست میگیرند. همچنین در متن (اپیزود 1) و فیلمنامه مصور (استوریبرد) (اپیزود 4) قطار داشتیم. در همین چارچوب من این دو ایده و تصویر را به هم آمیختم و یك كار هشت اپیزودی گفتم كه با «هوهو چیچی؟ كو كو كیكی؟» آغاز میشد و هر اپیزود نقیضه (پارودی) ای بر متلی فولك از اشعار بازی بچههای ایرانی مانند گردو شكستم، گرگم و گله میبرم، جینگیلی آلیسا، نون بیار كباب ببر بود.
وی درباره اتود دوم سوم این پروژه نیز گفت: اتود دوم كاری با بندهای نامساوی در قالب شعر نو بود كه تعهد بسیار بالایی به متن اصلی داشت. (منظور ترجمه انگلیسی متن اصلی است.) اتود سوم در وزن عروضی و با مصرعهای مساوی نوشته شد. در سنت شعری ما بندها همیشه زوجاند. حتی در فرمهایی چون مخمس كه مصرعها فردند، باز دو به دو با هم نظیرند و مصرع آخر تكافتاده و جداست. (البته غیر از سهخشتی كه فرمی باستانی و غیر عروضی است.) در سنت شعری ژاپن وزن، هجایی (غیر عروضی) و تعداد بندها فرد است. مثلاً در هایكو بند اول و سوم 5 هجا و بند دوم 7 هجایی است. این ایده فرمی سهتایی را كه بند اول و سوم با هم باشند و بند دوم ساز خودش را بزند، از سنت شعری ژاپن و وزن عروضی و قافیه را از سنت شعری فارسی برداشتم. البته به دلیل علاقه شخصی من به قافیه و اینكه قافیه به موسیقی هم یاری میكند، بند دوم هم از وسط به دو نیم شده و قافیه درونی دارد.
بختیاری در بخش پایانی صحبتهای خود تصریح كرد: اوزاوا با دقت و وسواس هر سه كار را شنید و پس از شنیدن توضیحات من كه توسط مترجم او به وی انتقال داده میشد، در نهایت اتود سوم را پسندید. جالب اینكه از ابتدا هم دل خود من با همین كار بود ولی احساس وظیفه میكردم كه حتماً چند گزینه در اختیار آرتیست اصلی كار بگذارم.