display result search
طی سالهای اخیر، آن سبك سخیف نوحهخوانی دهه هشتاد از رونق افتاده و باز مجال برای نوحهخوانان واقعی و ارادتمندان اهلبیت علیهمالسلام مهیا شده است.
بهبود وضعیت نوحهخوانی پس از یك دهه افول
از اواخر دهه هفتاد با گشایش اوضاع موسیقی پاپ و استقبال جوانان از این ژانر هیجان برانگیز، نسلی از نوحهخوانان در جامعه به وجود آمد كه بیشترین قرابت را با این ژانر موسیقی داشت. این نسل نوحهخوان كه همگی جوان بودند به یكباره با خواندن نوحههایی ضربی و ریتمیك كه بیشتر دارای تِمی شاد بودند تا حزنانگیز، بخش عظیمی از جمعیت جوان را به خود جلب كردند. این نمود در تهران بسیار بیشتر از دیگر شهرها متجلی شد چراكه یكی از ویژگیهای این سبك كه جوانان را به خود متمایل میساخت بهره از ترانههایی شناخته شده بود كه با گویش تهرانی ادا میشد.
البته نمیتوان قطع به یقین تمام این چرخش نزولی را از جنبه «نشانهشناسی» و از دید جوانان عزادار تفسیر كرد. چه بسا كُنشگری كه در این مجالس حضور یافته و با تمام وجود برای عزاداری و ارادت به «حسین» سینه زده باشد و درك و معنای خودش را از همان نشانهها داشته باشد. اما كلیت این حركت درست نبود و همین باعث افول آن در سالهای اخیر شد.
اوایل دهه هشتاد این نوحهخوانان سعی میكردند از ملودی ترانههای خوانندگان پاپ به عنوان نوحه استفاده كنند اما هنوز از جنبه شعری و بهره از واژگان با احتیاط برخورد میكردند اما به تدریج این بیمایگی و سستی در موسیقی نوحه به شعر هم رسوخ كرد و بخشی عظیمی از نوحهخوانی كشور را تا حدود یك دهه زیر سیطره خود كشید. حالا دیگر بسیاری از نوحهخوانان ترانههای خوانندههای لُسآنجلسی را با تغییر شعر آنهم شعری كه حتی از جنبه «بما هُوَ شعر» ضعیفتر از نمونه اقتباسی بود، تنها آن را با واژههایی سطحی در قالب نوحه مهیا كرده بودند. از جنبه «نشانهشناسی» هم اگر بنگریم نوع سینهزنی جوانان در این محافل بخشی از ریتمی را تشكیل میدهد كه همچون موسیقیهای تحرّكآمیز به صرف ایجاد هیجان انجام میشود.
تم بیشتر نوحههای این دوره معمولا با ریتمی «دوضربی»(دو چهارم) یا «چهار ضربی»(چهار چهارم) اجرا میشد كه نوحهخوان كار خود را با ادای سر ضرب واژه حسین حسین حسین حسین... اجرا میكرد، به صورتی كه تداعیكننده ریتمی دوضربی باشد كه كاركردش اینجا تنها به عنوان «پدال» بود و ادای حرف «سین» هم صدای تیوتری پركاشن را القاء میكرد. این جمله با نوحهخوان شروع میشد و بعد از چند میزان به سینهزنان محول میشد و آنها هم این فیگور موسیقایی را به صورت «لوپ»(اجرای یك میزان مشخص و ثابت ریتمیك به صورت ادواری) از اول تا آخر نوحه تكرار و اجرا میكردند و اینجا سینهزنان علاوه بر سینهزنی كار پركاشن، درامز، ترایاَنگل و شِیكِر را انجام میدادند.
چند نفر هم كه همیشه همراه نوحهخوان بودند صدایی «ایپ ایپ ایپ...» مانند را سرضرب قوی اجرا میكردند كه حكم «بِیس» را داشت. تا اینجا اكمپانیمان یك ترانه پاپ ریتمیك و هیجانآور تكمیل شده بود و اینجا بود كه نوحهخوان آهنگ معروف لُسآنجلسی را روی این اَكُمپانیمان میخواند و جوانان با تمام وجود از یك آهنگ شاد پاپ و اِسلَب استیك(بزن و بكوب) هیجانزده میشدند. اینجا هیچ اثری از غم و اندوهی كه برآمده از تصویرسازی همیشگی نوحهخوانان سنتی كه با واژه واژه نام حسین اشك میریختند و این حس را به سینهزنان منتقل میكردند خبری نبود و پس از یكی دو ساعت به اصطلاح عزاداری، بجز هیجان و تنوعی شنیداری هیچ گونه بهره معنوی از این مجالس برده نمیشد. برخی ازین نوحهها به حدی سخیف بودند كه اگر صرفا به ریتم و آهنگشان توجه كنید تشخیصشان از موسیقی تفریحی و پاپ مشكل میشود و انگار در حال شنیدن یك كار شاد عاشقانه هستید.
این موج نوحهخوانی، نه تنها بهرهای معنوی نصیب كسی نمیكرد بلكه به نوعی حرمتشكنی محسوب میشد چراكه این اسلوب و شیوه عزاداری نه در شأن سالار شهیدان بود و نه شیعیان عزادار و تنها عدهای فرصتطلب كه دنبال مقاصد مادی بودند به این شیوه روی میآوردند. این كار بهره معنوی برای مجلس عزاداری نداشت و تنها سودش پولی بود كه به جیب نوحهخوانان سرازیر میشد و آنها كه غایت اول و آخرشان همین بود در اوج رونق این سبك در بین جوانان، رقمهای چندین میلیونی دریافت میكردند. حتی مواردی وجود داشت كه نوحهخوان برای یك شب و تنها یك مجلس حدودا دوساعته مبلغی بالغ بر 20 میلیون تومان به عنوان حقالزحمه دریافت میكرد و به ماكیاولیستیترین وجه ممكن وسیله را توجیح هدف میكردند.
خوشبختانه این سیر قهقرایی كه حدود یك دهه به طول انجامید امروزه به شدت رو به افول نهاده و باز نوحهخوانان واقعی و اصیل روی كار آمده و محافلی در شأن شیعیان امام حسین (ع) شكل گرفته و روندی امیدواركننده در پیش گرفته شده است.
بزرگان دین ما و علما و مجتهدین همواره بر عزاداری محرم تاكید داشتهاند لیكن تاكیدشان بر عزاداری تاثیرگذار است كه از جنبه روحی، عاطفی و عقلانی باعث رشد و تعالی انسان شود. آن عزاداری كه در آن فرد، پس از مراسم قلب و عقلش مهیای نابترین عواطف انسانی باشد و تاثیر واژگان نوحهخوان بر تفكر و اندیشه درست عزادار مشهود باشد و فرد احساس كند كه از آن مجلس بهره برده، عزاداری واقعی است.
طی یكی دو سال اخیر آن سبك سخیف نوحهخوانی به شدت از رونق افتاده و باز مجال برای نوحهخوانان واقعی و ارادتمندان آن حضرت مهیا شده است. در این شبها بیشترین نوایی كه از بلندگوها و آمپلیفایرها شنیده میشود نوای نوحهخوانانی است كه از شیوههای مداحی اصیل و قدیمی بهره میبرند. نوحهخوان را از آن جهت روضهخوان هم میخوانند كه بیشتر اشعار را از كتاب «روضة الشهدا» انتخاب میكنند به همین جهت به نوحهخوان، روضهخوان نیز گفته میشود.
خوشبختانه این روزها باز نوحههایی در سبكهای «شور»، «واحد»، «تك» و «رجزخوانی» میشنویم. مداحی به سبك «شور» توسط سیدمحمدجواد ذاكر طباطبایی بنیانگذاری شده است. این سبك بسیاری از جوانان را به هیأتهای مذهبی، عزاداری و مداحی علاقهمند كرده است، با وجود برخی ایراداتی كه بر این سبك وارد شده اما همچنان طرفداران بسیاری دارد.
مداحی آذری كه بیشتر از دستگاه «سهگاه» در آن استفاده میشود، مداحی دشتی كه خود به دشتی مناجاتی و دشتی محلی تقسیم میشود و مداحی عربی از جمله معروفترین و پركاربردترین مداحیها محسوب میشوند كه برای قرنها موجب ایجاد «شور» و «شعور» در بین عزاداران حسینی شدهاند.
انتهای پیام/