قاسم رفعتی كه در سال 42 نفر اول آواز ایران شده، معتقد است: كسی كه می‌خواهد مداح شود، هیچ نیازی به یادگیری ردیف‌های موسیقی ندارد. اگر مداح بخواهد موسیقی را یاد بگیرد، حالت‌ها و احساسات خود را فراموش خواهد كرد.


خبرگزاری فارس ـ گروه موسیقی: مراسم تجلیل از یك عمر فعالیت هنری استاد قاسم رفعتی، خواننده آواز سنتی ایرانی كه مردم او را با قطعه «سحرگهان» می‌شناسند،‌ شب گذشته (یكشنبه 4 شهریور) در تالار وحدت برگزار شد. به همین بهانه خبرگزاری فارس مصاحبه‌ای را با این استاد آواز ایرانی كه چندی قبل در دفتر كار وی انجام شده است، منتشر می‌كند كه در ادامه می‌خوانید.




* از خودتان بگویید و اینكه از كجا آغاز كردید و اولین سابقه كاری‌تان به چه سالی باز می‌گردد؟

متولد سال 1324 هستم و سال 42 (55 سال قبل) یعنی در 18 سالگی نفر اول آواز ایران شدم. بعد از آن به رادیو ـ تلویزیون رفتم. این در حالی بود كه با اول شدن در زمینه آواز، باز در تلویزیون آن زمان از ما امتحان گرفتند. 10 نفر از اساتید آن زمان مانند استاد تجویدی، استاد بدیعی، بوذری و چند نفر دیگر ـ كه الان حضور ذهن ندارم ـ گزینش خوانندگان را بر عهده داشتند.

* شما همیشه به پخش ترانه‌ها و قطعات نامناسب از رادیو و تلویزیون اعتراض دارید و معتقدید ذائقه مردم را تغییر داده است. آیا باور دارید كه تغییر ذائقه جوانان كه مثلا در داخل خودرو یا گوشی‌های تلفن همراه موسیقی پاپ گوش می‌دهند، تنها از عهده صدا و سیما برمی‌آید؟

بله. خیلی‌ها توی ماشین می‌خواهند رادیو فقط روشن باشد و چیزی پخش شود. وقتی صدا و سیما موسیقی خوب پخش كند، به تدریج و آهسته و به مرور زمان ذائقه مردم را تغییر داده و متحول می‌كند و باعث می‌شود مردم به گوش دادن موسیقی فاخر روی آورند. این كار باعث می‌شود مردم شعر خوب بشنوند، آواز خوب بشنوند، ساز خوب بشنوند. شما الان در مدت 24 ساعت به رادیو و تلویزیون توجه كنید. بیینید یك موسیقی خوب پخش می‌كند؟ من خودم موسیقی پاپ هم گوش می‌كنم، ولی با شعر خوب. در گذشته هم موسیقی پاپ داشتیم ولی اشعار خوبی استفاده می‌كردند.

* با این حساب معتقدید امروز تولید موسیقی فاخر اندك است؟

بله تولید موسیقی فاخر واقعا اندك است. به این دلیل كه نمی‌خواهند كار فاخر تولید شود. چه امكاناتی در اختیار كسانی كه می‌خواهند كار فاخر تولید كنند، قرار داده شده است؟ همایون شجریان وقتی كنسرت می‌گذارد هر شب 4 هزار نفر می‌روند و به تماشای آن می‌نشینند. آن هم به مدت یك ماه. وزیر رفته دیده، وكیل رفته دیده، باحجاب دیده، بی‌حجاب دیده، پرفسور دیده، دكتر دیده، همه می‌روند این كنسرت را می‌بینند. گاهی می‌بینید كنسرت همین خواننده در طول یك ماه 120 هزار مخاطب دارد كه می‌روند بلیت می‌خرند و این كنسرت موسیقی فاخر را می‌بینند.

مردم طالب موسیقی فاخر هستند، اما فضا و مجال مناسب برای این كار نیست. جوان‌ها فكر می‌كنند موسیقی همین چند كار پاپ است در صورتی كه باید تفهیم شوند و موسیقی خوب به آن‌ها شناسانده شود. وقتی متوجه شوند موسیقی می‌تواند عقل و هوش و حالات درونی‌اش را ارضا كند، دنبال آن می‌رود. مگر می‌شود غزل حافظ را در جایی بخوانی و كسی بگوید خوشم نیامد؟ اصلا می‌شود كسی حافظ را نپسندد؟ غزل سعدی و مولانا را بخوانی و كسی بگوید خوشم نمی‌آید؟ مگر چنین چیزی امكان‌پذیر است؟ ولی وقتی آنچنان موسیقی روی آن اشعار فاخر نباشد، معلوم است كه جوانان به موسیقی‌های پاپ سطحی روی می‌آورند.

* امروزه ترانه‌هایی كه روی همین موسیقی‌های پاپ گذاشته می‌شود بعضا 10 تا 15 میلیون تومان پول بابت‌شان پرداخت می‌شود. به نظرتان چه شده كه شعر والای حافظ و سعدی را كنار گذاشته‌اند و بابت ترانه‌هایی كه اصلا قابل مقایسه با آن اشعار فاخر نیست، چنین قیمت‌هایی روی موسیقی گذاشته و اینقدر هم بازارشان داغ است؟

بر می‌گردیم به حرف اولمان كه امروزه ذائقه مردم این است و از این كارها گوش می‌كنند. برگردیم به سال‌ها پیش زمانی كه برنامه «گل‌ها» پخش می‌شد مردم منتظر می‌ماندند تا آخر شب كه برنامه جدید موسیقی گل‌ها پخش شود. تا گل‌ها را گوش نمی‌كردند نمی‌خوابیدند. ساعت 2 بعد از ظهر ساز سلو (تك‌نوازی) پخش می‌شد و همه رأس ساعت به آن گوش می‌دادند. اگر یك خواننده فاخر بخواهد یك كار خوب ارائه بدهد باید از تصانیف گذشته در كارش بگنجاند زیرا كارهای گذشته واقعا زیبا و جذاب هستند و امروزه خبری از آهنگسازانی در آن سطح نیست. نمونه‌های فراوانی داریم كه جدیداً كارهای گذشته را خوانده‌اند و با استقبال فراوانی مواجه شده هرچند جوانانی كه از آن اثر استقبال كرده‌اند اصلاً نمی‌دانند كه اصل این اثر از كه بوده و شاعر و آهنگسازش كیست، فقط چون كار زیباست استقبال می‌كنند و گوش می‌دهند.

* استاد زمانیكه پركار بودید، ارتباطتان با شعرا چطور بود؟

چون تحصیلاتم ادبیات هست و در خانواده‌ای پرورش یافتم كه با ادبیات، آشنایی بالایی داشتند، شناخت و ارتباطاتم خیلی خوب بود. عموی بنده حاج صادق رفعت شاعر بود و صاحب دیوان شعر. از این رو رابطه خیلی خوبی با شعرا داشتم. من یكی از خوانندگانی بودم كه شعرخوانی می‌كردم، یعنی باید شعر را خوب می‌خواندم و تفهیم می‌شد و با آن ارتباط برقرار می‌كردم. من تا شعری را متوجه نشوم، نمی‌خوانم و اگر خودم هم متوجه نشوم، می‌پرسم و آنگاه كه كاملاً برایم تفهیم شد، آن را می‌خوانم و چنانچه تفهیم نشد هرگز نمی‌خوانم.

* رابطه شما با خوانندگان مذهبی چطور بود؟

هیچ سررشته‌ای از خوانندگی مداحی ندارم و به نظرم كسی كه می‌خواهد مداح شود، هیچ نیازی به یادگیری ردیف‌های موسیقی ندارد. مثل داستان تقلید از راه‌رفتن كبك است؛ یعنی اگر مداح بخواهد موسیقی را یاد بگیرد، سبك و حالت‌ها و احساسات خود در مداحی را فراموش خواهد كرد، زیرا مداحی یك درون پاك می‌خواهد.

من پای مداحی خیلی از بزرگان قدیم نشسته‌ام؛ از حاج مرزوق تا خیلی‌های دیگر را شنیده‌ام و در جلسات مداحی‌شان حضور یافته‌ام. این‌ها در مداحی اول خود گریه می‌كردند، بعد مردم گریه می‌كردند و این نشان از درون پاكشان داشت كه با نیت پاك و از سَرِ اعتقاد این كار را انجام می‌دادند و مردم هم لذت می‌بردند. اما امروزه مداحی از آن شیوه خارج شده است، الان مداح، شعر خواننده زن لس‌آنجلسی را برداشته و به جای آن یك شعر دیگر گذاشته لیكن آهنگ همان است و می‌خواند! ولی مداح‌های سابق اینجور نبودند آنها واقعا با اعتقاد این كار را انجام می‌دادند. زمانی كه با تمام وجود از شخصیت امام حسین(ع) بگویید، مردم حال خود را از آن مجلس خواهند برد، شك نكنید!

* بسیاری از مداحان امروز خود را منتسب به شاگردی استادان آواز نظیر شجریان و دیگران می‌كنند. این ادعاها چقدر صحت دارد؟ اساساً یك استاد می‌تواند وجه مداحی فرد را ارتقاء بخشد یا بالعكس وجه خوانندگی یك مداح را ارتقاء بخشد؟

از این حرف‌ها زیاد می‌گویند و نباید زیاد پی آن را گرفت. در مورد تلمذ مداح نزد استاد آواز چنین چیزی نداریم. من همین الان هم شاگرد دوره عالی آواز دارم لیكن شاگرد مداح ندارم. البته اثر «سحرگهان» بنده به گونه‌ایست كه خیلی از مداحین از آن برای مداحی استفاده كرده و در بسیاری موارد اشعاری را جایگزین آن كرده و بر همان سبك آن را خوانده‌اند. اثر «غدیر» بنده هم بین مداحان متداول شد و خیلی‌ها شعرش را عوض كردند و با همان ملودی از آن به عنوان مداحی بهره بردند.

* و صحبت پایانی؟

من همه‌چیزم برای مردم است. ما اگر نفس هم می‌كشیم برای مردم است. آن‌ها را دوست داریم. خیلی دوست دارم برای مردم كار كنم لیكن متاسفانه روند كار به گونه‌ایست كه نمی‌شود كار كرد.

انتهای پیام/

مرتبط با این خبر

  • كیوان ساكت در تالار وحدت درخشید

  • كنسرت‌های علیرضا قربانی 4 شب دیگر تمدید شد

  • مهین زرین‌پنجه آهنگساز و نوازنده پیانو درگذشت

  • سرود «یك جمع مهربان» در استان فارس

  • انتشار یك آلبوم پرابهام

  • خاطره بازی عاشقان سینما با اركستر سمفونیك موسیقی فیلم

  • كتاب «دین و موسیقی در ایران معاصر» رونمایی شد

  • برگزاری فصل چهارم كنسرت‌های عرفان طهماسبی در تهران

  • حنجره زخمی زاگرس در تالار اندیشه

  • كنسرت «نوای آفتاب» و حمید حامی