بی‌شك جایگاه بداهه در موسیقی جَز نسبت به موسیقی ایرانی دست‌نخورده‌تر باقی مانده است. از شباهت‌های بداهه در موسیقی اصیل ایرانی و جَز این است كه هر دو بداهه را براساس رپرتوار خاص خود و حول محور آن به صورت آزاد اجرا می‌كنند.

خبرگزاری فارس-گروه هنر- علیرضا سپهوند: بداهه یا Improvisation به فن اجرای موسیقی در لحظه و از قبل پیش‌بینی نشده گفته می‌شود. در موسیقی ایرانی، بیشتر در بخش آواز توسط خواننده و نوازنده دقایقی را به اجرا بدون قطعاتی ثابت و از پیش‌تعیین‌شده در آن به خلق اثر می‌پردازند. البته در موسیقی ایرانی در قطعات ضربی نیز بداهه‌نوازی به خصوص در چهارمضراب صورت می‌گیرد.

شبیه‌ترین موسیقی از نظر بهره از بداهه به موسیقی اصیل ایرانی، موسیقی جَز است كه از جنبه استفاده از بداهه، شبیه موسیقی ایرانی است با این تفاوت كه بداهه در موسیقی ایرانی بیشتر در بخش آوازی و در موسیقی جَر در بخش ریتمیك اجرا می‌شود كه در موسیقی جَز از جنبه ترتیب در جایگاه ویژه‌ای قرار دارد، به این ترتیب كه ابتدا «گشایش» سپس «نغمه اصلی» و پس از آن «بداهه‌نوازی» و در آخر «بازگشت به نغمه اصلی» و در پایان با یك «بخش اوج» براساس یك «تم و موتیف» آشناست كه تمام نوازندگان به صورت گروهی با هم اجرا كرده و قطعه را به پایان می‌رسانند.




بی‌شك جایگاه بداهه در موسیقی جَز نسبت به موسیقی ایرانی دست‌نخورده‌تر باقی مانده است. از دیگر شباهت‌های بداهه در موسیقی اصیل ایرانی و جَز این است كه هر دو بداهه را براساس رپرتوار خاص خود و حول محور آن به صورت آزاد اجرا می‌كنند. هر دو این موسیقی‌ها نوازنده و خواننده باید برای اجرای این بخش بسیار توانا بوده و بر تمام ردیف‌ها و مقام‌های شناخته‌شده موسیقی خود مسلط بوده و با اشاره و تلمیح در بداهه از آنها بهره ببرد. منتهی در موسیقی ایرانی این ردیف‌ها بیشتر آوازی بوده و بدون ریتم و با وزن آزاد اجرا می‌شوند، لیكن در جَز، بیشتر بداهه بر مبنای ریتم و با وزن مشخص انجام می‌پذیرد. مثلاً ترومپت یا ساكسیفون شروع به بداهه‌نوازی می‌كند و در زیرصدای آن، نوازنده درامز یك ریتم ثابت و پایه می‌گیرد و نوازنده باس نیز آكورد زیرصدا را اجرا می‌كند.




در موسیقی ایرانی، خواننده یا نوازنده با توجه به حس و حال درونی خود با بهره از آرامش و فضای آرام بیرونی، حس گرفته و به اجرای بداهه می‌پردازد و این نوع بداهه را می‌توان بازخورد احساسات درونی هنرمند به مخاطبین نام برد، چرا كه هنرمند قصد دارد حسی كه خود قبل‌تر با آن درگیر شده، مخاطب نیز با آن درگیر شود كه برقراری این ارتباط صرفاً به توانایی و تسلط نوازنده یا خواننده بستگی دارد و از آنجا كه بداهه در موسیقی ایرانی بیشتر توسط اساتید باتجربه‌ای كه احاطه كامل بر ردیف‌ها و موتیف‌های موسیقی ایرانی داشته و به تجربه و كشف و شهود به این جایگاه رسیده‌اند،می‌توانند این حس و حال را به مخاطب انتقال دهند. این اجرا عموماً با موفقیت همراه است و در موسیقی ایرانی، مخاطب به دنبال كسب لذتی معنوی است و نوازنده پیش از او با صدایی كه خود خلق كرده و بدان رسیده، به آن حس برسد و می‌بایست تمام دل و وجود خود را به اجرا بسپارد كه به این كشف و شهود دوطرفه نائل شود. همین عاملی شده كه موسیقی اصیل ایرانی را خاص‌پسند كند، چرا كه مخاطب این ژانر موسیقی نیز باید این نوع موسیقی را تعاملی دوجانبه بداند و در تلاش برای ارتقای فرهنگی، علمی و به ویژه حسی عاطفی خود برای درك و حظّ هر چه بیشتر این موسیقی باشد. این ویژگی حاكی از این است كه موسیقی ایرانی ارتباطی ناگسستنی با عرفان داشته و نوازنده، موسیقی و ساز را وسیله‌ای برای كشف شهود و رسیدن به خدا می‌دانست، هر چند امروزه موسیقی اصیل ایرانی از این جنبه دارای ارتباطی بسیار كمرنگ‌تر است و به اقتضای زمان و به ذات و طبیعت هر چیزی در حال دگرگونی است.




اما موسیقی جَز از این نقطه نظر در جهت مخالف موسیقی سنتی ایران قرار دارد. البته بداهه تنها منحصر به موسیقی اصیل ایرانی و جَز نیست و در بیشتر ژانرهای موسیقی، بداهه وجود دارد، به عنوان مثال؛ در موسیقی كلاسیك دوران باروك در پرولودها، نت‌های پدال هارمونیك وجود دارد كه نوازندگان روی آن پدالهای ممتد به بداهه‌نوازی می‌پردازند. در موسیقی كلاسیك امروز نیز به ویژه در قسمت كادانس كنسرتوها به ویژه كنسرتوی پیانو و ویلن بداهه‌نوازی انجام می‌شود.

در بسیاری آثار بتهوون و موتسارت بخش كادانس كنسرتو با علامت mood marking به جای علامت تمپو، علامت احساس می‌گذاشته‌اند؛ یعنی از اینجا به بعد براساس حس نوازنده به صورت بداهه اجرا شود. این روند در موسیقی كلاسیك تا اواخر دوران رمانتیك هم ادامه یافت و آهنگ‌سازان و نوازندگان بزرگی همچون لیست‌، مندلسون، پادرفسكی و روبن‌اشتاین شهرت زیادی در تصنیف كنسرت‌های دارای بخش بداهه و نیز بداهه‌نوازی توسط خودشان دارند.

امروز موسیقی كلاسیك با گذر از هارمونی تونال و ابداع روشهای جدید آهنگسازی، بداهه‌نوازی به شدت كمرنگ شده است، لیكن در موسیقی ایرانی و جَز بداهه‌نوازی همچنان جایگاه ویژه‌ای را داراست.

موج نوی بداهه‌نوازی در موسیقی جَز با لری آستن و فردریك روسكی با بداهه‌نوازی آزاد در دهه شصت و هفتاد میلادی و در تركیب موسیقی جَز با راك نه تنها آمریكا بلكه تمام اروپا و آسیا را نیز تسخیر كرد. از این رو می‌توان به اهمیت و تأثیرگذاری بداهه‌ در موسیقی اذعان كرد. در بداهه‌نوازی آزاد به جای تمركز بر اصول هارمونی، تأكید بیشتر بر رنگ صوتی، فواصل ملودیك، ریتم و تعامل خودجوش بین نوازندگان و دست به دست كردن بداهه‌نوازی استوار است كه تنوع شنیداری را مضاعف می‌كند.




بداهه را نباید از هر روی، نوازندگی آزاد تعریف كرد، چرا كه به جز در مورد غیرقابل پیش‌بینی بودن اجرا، دیگر عناصر آن از جمله روشمند بودن و آگاهانه بودن، از اصول اصلی این بخش در تمام ژانرهای موسیقی است.

انتهای پیام/

مرتبط با این خبر

  • برنامه كنسرت‌های لاكچری!

  • چند عیدانه در آغاز دهه ولایت

  • كیوان ساكت در تالار وحدت درخشید

  • كنسرت‌های علیرضا قربانی 4 شب دیگر تمدید شد

  • مهین زرین‌پنجه آهنگساز و نوازنده پیانو درگذشت

  • سرود «یك جمع مهربان» در استان فارس

  • انتشار یك آلبوم پرابهام

  • خاطره بازی عاشقان سینما با اركستر سمفونیك موسیقی فیلم

  • كتاب «دین و موسیقی در ایران معاصر» رونمایی شد

  • برگزاری فصل چهارم كنسرت‌های عرفان طهماسبی در تهران