display result search
در برنامه این هفته ساعت 25 حمیدرضا غلامعلی خواننده و سعید امیراصلانی شاعر و ترانه سرا، وضعیت موسیقی پاپ امروز را بررسی كردند.
به گزارش خبرگزاری فارس، برنامه این هفته ساعت 25، با حضور مهمانانی چون حمیدرضا غلامعلی خواننده و سعید امیراصلانی شاعر و ترانه سرا، با بررسی وضعیت موسیقی پاپ و فاصله ای كه میان پاپ دهه 70 و حال حاضر شكل گرفته است، به روی آنتن شبكه 5 سیما رفت.
دوره ای كه ما كارمان را شروع كردیم دنبال سلبریتی شدن نبودیم
حمید غلامعلی اظهار كرد: من كارمند بانك هستم و در كنار این شغل فعالیتی كه از ابتدا دوست داشتم موسیقی بود و در این راستا فعالیت های خوانندگی رو انتخاب كردم كه البته گاه گداری نوازندگی هم می كنم كه بیشتر برای دل خودم است و هیچوقت ادعای نوازندگی نداشتم هرچند كه ادعای خوانندگی هم نمی كنم ولی خب یك تعدادی كار اجرا كردم كه خوشحالم بخشی از آن ها مورد توجه قرار گرفته است. الان هم بعد از یك مدتی سكوت و كمتر كار كردن یكی دو سال است كه مجدد شروع به فعالیت كردم و یك تعدادی كار هم توانسته ام آماده كنم و امیدوارم باز هم بتوانیم فعالیت های جدیدمان را ادامه بدهیم و مورد توجه علاقمندان قرار بگیرد.
سعید امیراصلانی نیز بیان كرد: من برخلاف استاد غلامعلی تنها شغلم همین است و سالهاست كه كارم موسیقی و ترانه است در كنارش گه گاه تدریس هم می كنم. دوره ای كه ما كارمان را شروع كردیم دنبال ارتزاق از این مسیر نبودیم و دنبال كسب شهرت و سلبریتی شدن نبودیم و جهان این شكلی نبود و این جهان مجازی این جو كاذب را ایجاد كرده كه روی هنر هم تاثیر واضح گذاشته است، یعنی هنرمند بیش از اینكه دنبال خلق و آفرینش باشد كه رسالت اصلی هنرمند اسن دنبال سلبریتی شدن و دیده شدن است و این باعث می شود كه هنرمند پشت سر مردم حركت كند در صورتی كه تاریخ هنر می گوید هنرمند همیشه جلو می رفته و مردم پشت سرش حركت می كردند و یك جایی هنرمند در طول تاریخ رهرو و راهبر بوده است. حداقل در حوزه فرهنگی جامعه خودش را هدایت می كرده است ولی خب در جهان مجازی این گرام های ناگرامی هنرمند را به یك سمت و سویی دیگر هدایت كرده است كه متاسفانه دارد به شكل جهانی هم اتفاق می افتد و فقط مربوط به ما نیست و مبتلا به كل مخاطبان فرهنگی در اقصی نقاط دنیاست.
امروز محصولی كه تولید می شود حاصل پالایش صدابردار است نه صدای خواننده
در ادامه حمید غلامعلی درباره تفاوت كار كردن در دهه 70 و 80 با حال حاضر عنوان كرد: این تفاوت در خیلی از زمینه ها وجود دارد، دلیل سكوت خود من در این دوران این بود كه یكی از دوستانم حرف خوبی زد، گفت موسیقی ای خوب اجرا می شود كه سكوت هایش هم به موقع اجرا شود. من سعی كردم این سكوت ها را در این مقطع به موقع اجرا كنم و نمی دانم نظر دیگر دوستان چه بوده است، چون در یك دوران فكر می كنم تعداد كارهایی كه اجرا كردم یك مقدار زیاد شد و یك مقدار هم زمانی قدرت نه گفتن نداشتم و خیلی از كارها را از روی رودربایستی اجرا كردم بعد شروع كردم به نه گفتن و كمتر كار كردن كه این از طرفی هم مصادف شد با زمانی كه تولیدات مركز موسیقی صداوسیما هم كمتر شد. در شروع كار تصمیمی كه من گرفتم این بود كه موسیقی پاپ را از آغازگرانش باشم و بعد الان می بینم آن هدفی كه داشتم گم شده، ما دوست داشتیم موسیقی سالمی داشته باشیم كه به مخاطب آرامش بدهد نه اینكه آرامش را كم كند.
وی افزود: آن دوران صدای خواننده را نمی شد اصلاح كرد و همین مسئله باعث می شد كیفیت خواننده ها بالا برود و هركسی كه واقعا توانایی خواندن داشت در این عرصه ورود كند، حال جدای از اینكه از مراحل مختلفی باید عبور می كرد و خیلی امتحان ها باید پس می داد تا بتواند كارش را از صداوسیما پخش بكند و به عنوان خواننده مجوز دار مطرح بشود اما كنارش در استودیو كه می رفت باید حتما توانایی خواندن داشت و سبقه ای داشت كه نشان دهد كار كرده و كلاس رفته و دوره دیده است ولی امروز متاسفانه شما می بینید كه یك خواننده وقتی به استودیو می آید ممكن است نه ریتم را درست بداند و نه كوك درستی داشته باشد و بقیه كار را صدابردار و كسی كه موسیقی را پالایش می كند انجام می دهد، یعنی توانایی اش ممكن است 20 درصد هم نباشد و وقتی كار بیرون می آید می بینید چقدر كار تمیزی است و خود خواننده هم فكر می كند چه خوب خوانده، در صورتی كه این كار محصول مشترك خواننده و تكنولوژی امروز و صدابرداری است كه كار را پالایش كرده است. آنوقت در اجرای زنده می بینیم كه كار چقدر با آن چیزی كه قبلا به گوش رسیده متفاوت است.
ارتقای فرهنگی در تمام شئونات فرهنگی باید وجود داشته باشد
امیراصلانی نیز در این رابطه بیان كرد: یك اثر هنری برای آفرینش و باروری زمان می برد تا تو احساس كنی زایش و آفرینش هنری زمانش فرا رسیده است. یك دوست ترانه سرایی آمد پیش من و گفت یك تختی در فرحزاد هست كه من وقتی روی آن می نشینم سه تا ترانه می سرایم، من با تعجب گفتم سه ترانه همان لحظه می نویسی كه گفت در تاكسی و راه هم می نویسم، تو مگر چطور ترانه می نویسی؟ گفتم من سالی سه یا چهار ترانه می نویسم كه اگر حالم خیلی خوب باشد این اتفاق می افتد. ما دنبال این نبودیم كه همین طور به راحتی تیر پرتاب كنیم و ببینیم كدامیك به هدف می خورد، اساسا به هدف خوردن برای ما چندان اهمیت نداشت و حتی مقبول عام شدن هدف ما نبود چراكه تو چه بخواهی و چه نخواهی وقتی سمت عام می روی درجاتی از پوپولیست در تو وارد می شود و به ناچار به سمت عوام گرایی می روی. دایما می شنویم كه گفته می شود موسیقی اوضاع خرابی دارد، موسیقی خوب كجا رفته و ... من می گویم مگر بقیه هنرها حالشان خوب است، مگر سینما حال خوبی دارد، سینماگران بزرگ ما الان كجا هستند، فیلمنامه های خوب ما كجاست، سینمای ما شده مجموعه ای از لودگی، كه خب موسیقی ما هم همین شده است، كنسرت هایی كه برویم كف بزنیم و بیاییم بیرون و ... چیزی ماندگار نمی شود كه این مشكل هنرمند نیست، مشكل اصلی نگاهی است كه باید وجود داشته باشد به نام توسعه فرهنگی.
وی ادامه داد: ارتقای فرهنگی در تمام شئونات فرهنگی باید وجود داشته باشد، مدیران ما باید به شكل جدی عزم راسخ داشته باشند و همین جا هم جا دارد من از كابینه جدید دولت و بخش فرهنگی كابینه دولت خواهش كنم كه اهتمام ویژه داشته باشند حال كه یك دوران جدید را در دست دارند و چهار سال زمان كمی نیست، البته كه كار فرهنگی كار زمان بر است و كار یك دهه و دو دهه نیست اما می شود كه استارت آن بخورد و یك طرح جامع توسعه فرهنگی شكل بگیرد.
موسیقی پاپ در 5 سال اخیر حتی یك قطعه هم تولید نكرده همه كاور است
در اینجا خواننده قطعه «وسعت سبز» اشاره كرد: خیلی از كارهایی كه امروز ما می شنویم، كاور است و كارهای قبلی را برداشته اند اجرای جدید كرده اند. گاهی اوقات اصلا شعر روی ملودی نمی نشیند، نه سبك شعر با ملودی همخوانی دارد و نه صدای خواننده به كار می خورد.
امیراصلانی در این خصوص توضیح داد: كاور یعنی موسیقی ای كه نمونه ای از آن قبلا اجرا شده است و شما یك اجرای دیگری با زبان دیگری از همان كار را ارائه می دهید. چند وقت پیش من مصاحبه ای از یك خواننده خواندم گفته بود من 50 مگاهرتز در ایران آهنگ دارم و من كمی فكر كردم و گفتم تو یك كار هم از خودت نداری، اینها را قبلا كسی دیگر ساخته است. موسیقی پاپ متاسفانه در 5 سال اخیر حتی یك قطعه هم تولید نكرده است به ضرس قاطع می گویم كه تمامی كارها كاور است. این هنر نیست كه شما موسیقی شخص دیگر را كاور كنی و بیرون بدهی. اینكه كشورهای اطراف ما موسیقی تولید كنند و ما تماشا كنیم و ببینیم كدام مورد توجه قرا رگرفته همان را بزنیم، یك شعر فارسی هم در آن جا بدهیم و بعد مصاحبه كنیم و بگوییم كه من چندین كار تولید كرده ام.
آیا ما اصلا در مدارس چیزی به نام كلاس هنر داریم؟
حمید غلامعلی تصریح كرد: ما از این واژه استفاده می كنیم؛ موسیقی خوب و موسیقی بد. ما در كجا آموزش داده ایم كه موسیقی خوب و بد چیست، آیا ما اصلا در مدارس چیزی به نام كلاس هنر داریم و وقتی كلاس هنر برگزار می شود چه اتفاقی در آن می افتد و چه چیزی آموزش داده می شود، خود من زمانی كه مدرسه می رفتم زنگ هنر زمان ورزش بود و معلمی به اسم معلم هنر نداشتیم كه به ما آموزش درست بدهد. همین موضوع در مورد كلاس انشا هم بود كه هیچ اهمیتی به آن داده نمی شد و نتیجه اینكه الان یك فرد هرچقدر هم تحصیل كرده در نوشتن یك نامه می ماند. ما وقتی از زیرساخت مسائل را حل نكنیم و بچه های مان را تربیت نكنیم نتیجه همین می شود. ما هنوز مشخص نكرده ایم موسیقی حلال است یا حرام است و یكسری مشكلات را هنوز نتوانسته ایم حل كنیم پس توقع زیاد هم نمی شود داشت. چه فضایی ایجاد شده است كه مردم ما كار خوب را از بد تشخیص نمی دهند. برای شناساندن كار هنری خوب باید برنامه ریزی بلند مدت شود.
در ادامه امیراصلانی درباره كارگاه های ترانه با یادی از استاد افشین یداللهی گفت: طرح و ایده اولین كارگاه ترانه را من دادم كه به اتفاق بابك صحرایی آن را راه اندازی كردیم بعد از آن كارگاه های ترانه خیلی زیاد شد. ما در آن كارگاه ترانه مباحث زیادی را سعی می كردیم آموزش بدهیم چون خودمان ترانه را به سختی و با آزمون و خطا یاد گرفته بودیم. سال 76 كه موسیقی پاپ شروع شد و ما ترانه سرایی را آغاز كردیم، چون قبل از آن مضمون ترانه وجود نداشت و بیشتر سرود بود، و ما یك مسیر پرخطری را عبور كردیم تا به اینجا رسیدیم، حتی در یك مقطعی مجوز حمل ساز برایمان صادر می شد ولی به تدریج نگرانی مدیران مرتفع شد و متوجه شدند كه موسیقی امر خطرناكس كه نیست بلكه می تواند مفید هم باشد و ما شروع كردیم اصول ترانه را به هنرجویان یاد بدهیم. وقتی سطح ذائقه فرهنگی یك جامعه پایین باشد هر سره و ناسره ای را به عنوان هنر قبول می كند.
بودجه های فرهنگی خیلی پایین است، دولت باید بازنگری كند
وی افزود: من فكر می كنم مجلس شورای اسلامی و دولت در تخصیص بودجه حتما باید یك بازنگری ای بكند، بودجه های فرهنگی خیلی پایین است و دولت باید در این كار پول خرج كند. چطور 10 درصد از صادرات نفت مستقیم برای سازمان نفت است ولی در حوزه فرهنگ بودجه های فرهنگی در حد حقوق كارمندان آن است. باید بستر شنیدن موسیقی خوب در جامعه فراهم شود، كنسرت های خوب و استاندارد برگزار شود و برای مدارس بلیت بفرستند كه دانش آموزان كارها را بشنوند. سالن خوب اختصاص دهند و اركستر سمفونیك برایشان اجرا شود. آنوقت در ذهن شان كار خوب شكل می گیرد و كار بد را تشخیص می دهند. ذهن ما همواره در حال مقایسه است، پس باید چیزی وجود داشته باشد برای مقایسه تا بتواند كار خوب را بشناسد.
حمید غلامعلی با بیان اینكه دلیل شروع دوباره فعالیت های خود در زمینه موسیقی درخواست مخاطبانش بوده است، گفت: خیلی از آن هایی كه از قبل مرا می شناختند پیگیر می شدند كه چرا نمی خوانم و كنار نشسته ام و این یكی از دلایل شروع دوباره فعالیت های من در زمینه موسیقی است. من در زمان شروع با عشق به خواندن به این حرفه پا گذاشتم زمانی كه كار آقای حكایتی را خواندم 20 سالم بود و آن زمان اولین بار كه از تلویزیون پخش شد لذت بردم و تمام خستگی از تنم به در شد و مصرتر شدم كه این راه را ادامه دهم و الان نمی دانم كسانی كه می خوانند عشق به این كار دارند یا خیر...
به اسم موسیقی پاپ چه كارها كه بیرون نمی آید
در بخش دیگر برنامه امیر اصلانی در خصوص فعالیت حال حاضر خود، عنوان كرد: یك پروژه بزرگ قرآنی دارم كه مدتی است مشغول آن هستم و براساس ترجمه ای از استاد قدرت الله بختیاری نژاد مشغول آن هستم و امیدوارم طی یك سا ل و نیم آینده زمینه انتشار آن فراهم شود. روزهایم را در این فضا مانوس هستم و خیلی درگیر بازار و ماركت فعلی نیستم، یك مقداری خلوت گزیدگی صورت گرفته است. چند آلبوم هم هست دوستانی چون محمدرضا صالحی، بهروز عسگری و محمدرضا عیوضی كه دهم شهریور ماه هم یك كنسرت داریم و مشغول برنامه های اینچنینی هستم.
حمید غلامعلی نیز خاطر نشان كرد: ما اسم موسیقی پاپ را در آن دوره روی كارها گذاشتیم و وقتی می بینیم كه اینجا هم به اسم موسیقی پاپ چه كارها كه بیرون نمی آید كمی ناامید می شوم كه كه آنچه كه ما می خواستیم این نبود، من پشیمان می شوم كه ای كاش در این رشته نمی آمدم یا كلا در موسیقی نمی آمدم و اگر می خواستم كار كنم نوازندگی می كردم. به عنوان یكی از كسانی كه در راه اندازی موسیقی پاپ دست داشته ام وقتی الان می بینم سروسامان آن از بین رفت و اركسترهایی كه ان موقع چیده می شد با فكر بود و الان به یك نابه سامانی رسیده دچار دلسردی می شوم.
شخصی كه علی رقم نداشتن سواد خود را خواننده معرفی می كند مسوول است
وی در پایان بندی سخنان خود گفت: من به آن كسی كه به عنوان خواننده روی صحنه می ایستد می خواهم یه چیزی بگویم؛ به همان اندازه كه فالوور و شنونده دارد مسوول است بابت آن چیزی كه می خواند و شنیده می شود، مسوول است بابت اینكه سابقه كاری شاید نداشته باشد و وقتی الان دارد به عنوان خواننده خود را معرفی می كند و ازش یك سوال تخصصی موسیقی پرسیده می شود جوابش را نداند مسوول است، اگر روی صحنه می ایستد و فالش می خواند یا پلی بك می خواند مسوول است. یادمان باشد كه این مسوولیت های اجتماعی از تك تك ماست، اگر فرهنگ مان نقص دارد، فرهنگ تك تك مان نقص دارد، اگر می گوییم موسیقی مان مشكل دارد تمام كسانی كه در موسیقی دارند كاری انجام می دهند به اندازه خودشان مسوول هستند. من خواهشم این است كه موسیقی را مقداری جدی تر بگیریم و یك مقدار آموزش موسیقی را برای خودمان همیشه مدنظر داشته باشیم.
سعید امیراصلانی نیز در پایان خاطر نشان كرد: باز هم یادآوری می كنم كه ایران صاحب بزرگ ترین چگالی فرهنگی در دنیاست، كمتر فرهنگی در دنیا و كمتر سرزمینی در جهان اینهمه تنوع و تكثر فرهنگی و موسیقی دارد من به عنوان یك پژوهشگر خرد موسیقی جایی را در دنیا سراغ ندارم اینهمه موسیقی، آیین و رسوم داشته باشد و حیف است كه با اینهمه گنجینه از موسیقی عرب و ترك و یونان و ... اقتباس كنیم. امیدوارم مسوولان فرهنگی در حوزه های مختلف فرهنگی برای آشنا كردن سطح عمومی آگاهی فرهنگی مردم نگاه شمول و جامعی داشته باشند ، همین كار را بكنند كافیست این آرزوی من است. ما كه سوختیم و رفتیم امیدواریم بقیه كه حضور پیدا می كنند بتوانند خدمتگذار فرهنگی باشند.
انتهای پیام/