«گلنار.... گلنار.... كجایی كه از غمت ناله می‌كند عاشق وفادار...» قطعه آشنایی است و آن را با صدای خواننده‌ای جوان می‌شناسیم كه عمر حیاتش هم در دنیای ما چندان طولانی نشد.

«دوستت دارم» با صدای خش دار
«گلنار.... گلنار.... كجایی كه از غمت ناله می‌كند عاشق وفادار...» قطعه آشنایی است و آن را با صدای خواننده‌ای جوان می‌شناسیم كه عمر حیاتش هم در دنیای ما چندان طولانی نشد. دوم بهمن سالمرگ داریوش رفیعی است. خواننده‌ای كه جوانمرگ شد اما با عاشقانه‌هایش در بخشی از حافظه جامعه زنده ماند و هنوز هم مورد توجه است. دوستانش می‌گویند عاشق شده و بعد خوانده، برای همین هم حكایت عشق از زبان او بر جان شنونده می‌نشیند و دوستش می‌دارد. هرچه هست نمی‌توان انكار كرد كه او به‌عنوان یك خواننده كه عمری كوتاه داشته اسمی در تاریخ موسیقی دوره زندگی‌اش و پس از آن باقی مانده است.
مرگ تراژیك او هم البته در ماندن نامش بی‌تاثیر نبوده است. او كه در اوج شهرت به اعتیاد مبتلا شده بود بر اثر تزریق آمپول آلوده به كزاز مبتلا و 2 بهمن 1337 در بیمارستان هزار تختخوابی تهران درگذشت و در قبرستان ظهیرالدوله به خاك سپرده شد. با این همه صرف جوانمرگی نام هنرمندی برای طولانی مدت در ذهن‌ها نمی‌ماند و این نشان می‌دهد رفیعی ویژگی‌های دیگری داشته كه نامش ماندگار شده است. این موضوع را با سه خواننده از نسل قدیم و امروز مطرح كرده و خواستیم نظرشان را درباره ماندگاری رفعی بگویند.

شبیه جوان‌های امروزی نبود
ناصر مسعودی
خواننده
داریوش رفیعی از هنرمندان تاثیرگذار زمان خودش بود. تاثیری كه البته محدود به زمان خودش هم نشد و مانند هر هنرمند تاثیرگذار دیگری مورد توجه زمان و نسل های بعد از خود قرار گرفت. اگر بخواهم از دلایل این ماندگاری بگویم می توانم آن را در دو بخش باید بررسی كرد. یكی صدای ماندگار و توانایی اش در خوانندگی و دیگری در حسن اخلاق و فروتنی اش كه درباره این بخش از استادانم بسیار شنیده بودم. داریوش رفیعی در عرصه هنر بسیار ماندگار بود و مانند هر هنرمند درخشانی دیگری اسمش و صدایش باقی ماند. از طرف دیگر فكر می كنم، تلخی مرگ زودهنگامش در جوانی هم قابل فراموشی نیست و همیشه در ذهن آدم باقی می ماند.

مرگ زودهنگام این هنرمند روی جامعه تاثیر گذاشت و به شهرتش كمك كرد اما این دلیل ماندگاری نام او نیست. حالا كه چندین دهه از مرگ او گذشته و آنچه مهم است صدا و آثارش است و بسیاری از جوان هایی كه هنوز صدایش را می شنوند و نام برخی قطعاتش را به خاطر دارند نه برایشان مرگ زودهنگام او مدنظر است و نه اغلب از حسن اخلاقش چیزی می دانند، شاید هم هیچ وقت نشنوند، اما همین كه صدایش را می شنوند و با آثارش آشنا می شوند از او تاثیر می گیرند. ماندگاری یك هنرمند یا اثر را فقط با زمان می شود مورد قضاوت قرار داد. همانطور كه می بینیم هنرمند جوانی همین سالها فوت كرد، هنوز مدت زیادی نگذشته تا حد زیادی فراموش شده و آن تب زمان درگذشتش فروكش كرده است. داریوش رفیعی را نمی توان با جوان های امروزی هم مقایسه كرد. راه و مسیرش متفاوت بود و راه دیگری را می رفت. اطرافیانش و كسانی كه با آنها در ارتباط هنری بوده همه افراد بزرگی بوده اند. مصطفی گرگین‌زاده، مجید وفادار، جواد بدیع زاده و ... همه خود در موسیقی شناخته شده بوده و چهره های شاخصی هستند. هنوز هم می بینیم نسل جوان كارهای این خواننده را بازخوانی می كند و یا اگر می خواهد سراغ موسیقی دهه های گذشته برود، ناگزیر مسیرش به آثار رفیعی می افتد.

رفیعی در انتخاب اشعار خوب عمل كرده و صدایش هم گرم است. همین شده كه فارغ از حتی بازخوانی كارهایش برخی جوان ها سعی می كنند مثل او بخوانند. در واقع خواننده و یا در كل هنرمندی كه از عصر زندگی خودش فراتر است، طبعا روی هم نسلان خودش و نسل های بعدتر هم تاثیر می گذارد. فكر می كنم این همان مهم ترین نكته ای است كه باید درباره رفیعی گفت، از عصر خودش فراتر بود و ماند. هر هنرمندی كه از عصر خودش فراتر است، حتی اگر در میان هم نسلان خود و دوره خود هم آنطور كه باید و شاید شنیده و دیده نشود، نسل های بعد كشفش می كنند و می خواهند كه دنباله روی او باشند. ما هم وقتی جوان بودیم و شروع كارمان بود خواننده هایی چون رفیعی الگویمان بودند و سعی می كردیم با ظرافت های كارشان آشنا شویم و آن را دنبال كنیم.
یك خواننده معمولی اما باهوش
امین الله رشیدی
خواننده
از من سنی گذشته، دیگر جوان نیستم و جایی هم برای حسادت به دیگران ندارم. از هر صدا و اثر موسیقایی خوبی هم لذت می برم و دلیلی برای بیان نكردن نظر واقعی ام ندارم. پس امیدوارم اگر نظراتم را صریح بیان می كنم حمل بر حسادت نشود. به نظرم داریوش خواننده ای معمولی بود كه نیمه سنتی می خواند. اما با همه معمولی بودنش صدای گرمی داشت و همین گرمی صدایش هم باعث شد بتواند مسیرش را ادامه دهد. خلاصه با همین گرمی صدا معروف شد و بعد هم عاشق شد. شاید همین كه عاشق شد و از عشق خواند هم در موفقیتش تاثیر گذاشت.

با این همه او بسیار باهوش بود. با یك صدای معمولی سراغ كارهایی رفته كه می مانند. هر ترانه و قطعه ای كه نام های زنانه با خودش دارد، این فرصت را هم دارد كه زمزمه شود و مردم آن را بشنوند. داریوش از این دست كارها زیاد دارد. حالا در كنار این موضوع همانطور كه گفتم هم جوان است و صدای گرمی دارد، هم عاشق است و هم از نظر زیبایی و خوشتیپی در مضیقه نیست. چهره خوبی داشت و همین هم می توانست موجب توجه به او شود. خودش هم خیلی به این مسئله دقت داشت و هر جا می رفتیم در حال درست كردن زلفش و دقت به ظاهرش بود. ما خیلی جاها با هم بودیم و من خیلی دوستش داشتم.

داریوش رفیعی كارهای ساده ای را خواند. مجموع شرایط بالا به‌علاوه اینكه كارهای ساده ای را خوانده است، فرصت خوبی برایش فراهم كرد. كارهای ساده ای كه هم خواندنش پیچیدگی نداشته و تبحر زیادی نمی طلبد و از طرف دیگر مردم و شنونده ها هم خیلی راحت با آنها ارتباط برقرار می‌كنند.

عاشقانه‌های ساده
وحید تاج
خواننده و آهنگساز
در زمانی كه آقای رفیعی در عرصه موسیقی فعالیت می كند با ساخته هایی در میان آثار آهنگسازان روبه رو هستیم كه در نهایت سادگی هستند. شعرهایی هم كه با این موسیقی ها همراه می شوند ساده اند و پیچیدگی ندارند. حال زلال یك خواننده متبحر هم وقتی كنار دیگر اجرا قرار می گیرد، اثر ارزشمندی خلق می شود. می توانم بگویم هر اثر موسیقایی با كلام در ذهنم چهار ضلع مهم دارد كه می توان آن را در قالب یك مربع دید. یك ضلع آهنگساز، یك ضلع شاعر و دو ضلع دیگر مربوط به خواننده است. خواننده هم باید زلالی درون داشته باشد و هم تبحر در خوانندگی. زلالی درون كه داشته باشد عشق را خوب می فهمد و وقتی كلمات یك شعر عاشقانه را بیان می كند، مسلما تاثیرگذاری اش بیشتر خواهد بود. هر كدام از این چهار عنصر اگر در كاری درست انجام نشوند یك ضلع مربع لنگ می زند و نمی تواند اثر خوبی را به جای بگذارد. به نظرم این عوامل در آثار رفیعی و بسیاری از آثار گذشتگان موسیقی كشورمان به درستی رعایت شده و كنار هم قرار گرفته اند، حالا هم با گذر چندین دهه هنوز آثارشان استاندارد و مقبول عوام و خواص است.
موفقیت رفیعی و بسیاری از عاشقانه‌های قدیمی‌تر در در بیان ساده و از ته دل عبارت «دوستت دارم» است. در موسیقی گذشته برای بیان عشق با واژه های قلمبه و سلمبه امروز روبه رو نیستیم. در موسیقی از عشق آنقدر ساده حرف زده می شود كه ممكن است هر كسی در زندگی اش تجربه كند و درباره شخص رفیعی باز هم می گویم جنس گفتن «دوستت دارم» او متفاوت است. حال و هوایی دارد كه مخاطب با همه وجودش عشقی كه می خواند را می پذیرد. این هم نشان از صفای درونی اش دارد. كلمه ها را، عبارت ها را آنگونه می گوید كه انگار از ته دلش و با همه وجودش به زبان می آیند و در كنار تبحر خوانندگی اش اتفاقات موسیقایی را رقم می زند كه بعد از چند دهه هنوز هم شنیدنی اند.

مرتبط با این خبر

  • برنامه كنسرت‌های لاكچری!

  • چند عیدانه در آغاز دهه ولایت

  • كیوان ساكت در تالار وحدت درخشید

  • كنسرت‌های علیرضا قربانی 4 شب دیگر تمدید شد

  • مهین زرین‌پنجه آهنگساز و نوازنده پیانو درگذشت

  • سرود «یك جمع مهربان» در استان فارس

  • انتشار یك آلبوم پرابهام

  • خاطره بازی عاشقان سینما با اركستر سمفونیك موسیقی فیلم

  • كتاب «دین و موسیقی در ایران معاصر» رونمایی شد

  • برگزاری فصل چهارم كنسرت‌های عرفان طهماسبی در تهران