display result search
قرار گرفتن دو شخصیت حاضر در صحنه، كه در كمال چهرهپردازی، یكی نماینده حق است و دیگری نماینده باطل، یعنی نمایندگان دو مفهوم عمده در نظام عالم و نظام بشر، انسان را به شگفتی و تحسین وادار میكند.
به گزارش خبرنگار هنرهای تجسمی خبرگزاری فارس، در پی شهادت شهید مدافع حرم محسن حججی و خبر سربریدن او توسط عناصر تكفیری داعش، «عبدالحمید قدیریان» مسئول دفتر مطالعاتی كاربردی واحد تجسمی حوزه هنری تابلویی از لحظه ملكوتی شدن شهید حججی به تصویر كشیده است كه همراه با دلنوشتهای در ادامه میآید:
«... وَ كَفی بِاللّهِ شَهیدًا»؛ «این متن را كسانی بخوانند كه خدای رحمن را زنده و بسیار شاهد میدانند و در جستجوی نورش هستند، نه آنهایی كه همچون یهودیان معتقدند او مرده است و امور از دست او خارج است».
هنرمندان هنرهای تجسمی و سینما خوب میدانند كه چیدمان یك صحنه دراماتیك و جذاب كه در آن هماهنگی فرم و مفهوم با دقت و زیبایی لحاظ شده باشد، كاری سخت و در بعضی از موارد دست نیافتنی است، مخصوصاً وقتی كه مفهومِ مدنظر، مفهومی آسمانی باشد.
بارها در صحنههای مختلف فیلمهای سینمایی شاهد بودم كه كارگردانان، اساتید فیلمبرداری، طراحان صحنه و لباس و چهرهپردازها تمام سعی و تلاش خود را معطوف هماهنگی با هم میكنند تا بتوانند صحنهای زیبا را، با بار معنایی عمیق و دلنشین ایجاد كنند، همچنین هنرمندان نقاش را دیدهام كه بسیار تلاش میكردند تا قالب و معنا را در اثر خود با هم هماهنگ كنند و در فرم یك بوم سفید به تصویر بكشند. نقاشان این كلام مرا خوب میفهمند كه در بوم نقاشی، با اینكه محدود است و هنرمند تسلط و اشراف كامل بر آن دارد، اما ایجاد هماهنگی در فرم و معنی و همچنین ایجاد هماهنگی در رنگها كه متناسب با فضای اثر باشد و نیز به وجود آوردن هارمونی، كنتراست، ریتم، تعادل، تناسب و ترسیم شخصیتهای متناسب و همچنین فضاسازی هماهنگ، كاری است در اعلا درجه سخت و بسیار طاقت فرساست.
با ذكر این مقدمه، میخواهم متذكر عكسی شوم كه از چند روز پیش در شبكههای مجازی به صورت گسترده پخش شده و احساسات همه را تحریك كرده است. در عكس مذكور، شهید «محسن حججی» دیده میشود كه توسط یك داعشی كه خنجری در دست دارد، به سوی قتلگاه برده میشود و البته چهره مصمّم او، سر سوزنی حكایت از اسارت ندارد. قصدم مرثیه خوانی نیست و تنها میخواهم توجه مخاطب را به زیبایی بی حدی كه در این عكس دیده میشود جلب كنم. به عنوان یك متخصص عرض میكنم كه «ممكن نیست این همه عظمت و زیبایی در قابی محدود جای گیرد؛ مگر آنكه شخصی قدرتمند و مسلط بر صحنه، این صحنهپردازی را كرده باشد». به تصویر كشیدن این همه زیبایی در رنگ، فرم، فضا و هماهنگی آن با موضوع و علاوه بر این، قرار گرفتن دو شخصیت حاضر در صحنه، كه در كمال چهرهپردازی، یكی نماینده حق است و دیگری نماینده باطل، یعنی نمایندگان دو مفهوم عمده در نظام عالم و نظام بشر، انسان را به شگفتی و تحسین وادار میكند.
آنهایی كه خدا را زنده میپندارند و او را صحنهپرداز هستی میشناسند و باور دارند كه هیچ برگی بی إذن او نمیافتد، میتوانند این كلام مرا باور كنند كه تنها خداوند است كه میتواند اینچنین بر صحنه اشراف داشته باشد و این حّد از زیبایی را خلق كند. یقیناً خلق این اثر، تصادفی و اتفاقی نیست و خالق عالم با زبانِ این اثر، قصد گفتن مطلبی را دارد. در این صورت این سؤال پیش میآید كه چرا خالق عالم این اثر هنری شگرف را در این برهه از زمان به تصویر كشیده است؟ چه نیازی به این همه زیبایی برای این صحنه است؟ وقتی به جامعه نگاه میكنم، میبینم كه ما در سیر نزول فرهنگی هستیم و فضای فرهنگی ما، نه تنها در خور انقلاب، كه حتی در خور یك جامعه متعادل و معمولی هم نیست، تصورم این است كه در چنین شرایطی، شاید این عكس كه سرشار از زیبایی است و توجه همه، مخصوصاً هنرمندان را به خود جلب كرده و دل آنها را به لرزه درآورده، عطیهای الهی و پیامی اختصاصی برای آنها باشد. چراكه هنرمندان از تأثیرگذارترین اقشار جامعه هستند و این قشر میتواند سهم بسزایی در نجات فرهنگی جامعه و احیای تفكرات الهی و انتشار آن در جامعه داشته باشد.
آنان كه در انتظار شنیدن كلامی مستقیم از خداوند هستند تا به وسیله آن راه خود را بیابند، باید بدانند كه با آمدن پیامبر آخر الزمان (ص) و تكمیل دین، دیگر دوران ارسال وحی به اتمام رسیده و خداوند حیّ، علاوه بر آیات قرآن و كلام خلفایش (ع)، با زبان آیات با انسانها سخن میگوید.
او در قالب چنین صحنههایی ما را دعوت به حق میكند و حجّت را بر ما تمام میكند، تا در روز واپسین، عذری برای ما باقی نماند.
خداوند با این صحنه، هنرمندان را در فضایی قرار میدهد تا فطرت ایشان بیدار شود و در جستجوی صراط مستقیم به حركت در آید و امام خود را نتیجه بگیرند. امید است تا از كنار این پیام الهی به سادگی نگذریم و حركتی هر چند كوچك در حیطه تخصص هنری خود انجام دهیم، كه این عین عبودیت است. او به آنها كه به آیاتش توجه میكنند، پاداشی عظیم میدهد.
خدایا! تو آیات بسیاری در آسمانها و زمین برای ما قرار دادهای و علاوه بر آنها، در خلال عمرمان آیات بسیاری را برای ما قرار میدهی! خدایا من به این موضوع ایمان دارم! تو پیوسته با زبان آیاتت با ما سخن میگویی! چرا از آیاتت اعراض میكنیم و به آن بها نمیدهیم!؟
آواز خدا همیشه در گوش دل است/ كو دل كه دهد گوش به آواز خدا
خدایا كمكمان كن! پناهمان بده! دستمان را بگیر! كه تو بهترین مولا و كمك كنندهای. «نعم المولی و نعم النصیر».
«اللهم صلّی علی محمد و آل محمد و عجّل فرجهم».
انتهای پیام/