display result search
خواننده : مازیار
متن ترانه :
در كوچه ای كه جز تو آواز عابری نیست
در دفتری كه جز تو شعری و شاعری نیست
در كوچه باد هرزه است كسی اگر گذشته
در دفترم سكوت است شعری اگر نوشته
شبگرد مثل خفاش من كور و لال بودم
میلاد را ندیده رو به زوال بودم
از تو دوباره خورشید در ذهن من درخشید
در تن به جای خونم شعر و ترانه جوشید
شاعر تو بودی ای دوست
گقتی و من نوشتم
دست تو رهبرم بود نه خط سرنوشتم
میلادم از تو بوده پیش از تو من نبودم
در من نگفته گم شد شعری اگر سرودم
از تو دوباره خورشید در ذهن من درخشید
در تن به جای خونم شعر و ترانه جوشید
اكنون كه خود فراموش سر تا به پا تو هستم
آزادم از تعلق بی باده مست مستم
آیا گشوده ای در بر این همیشه محتاج
آیا رسید وقت پروازه من به معراج
از تو دوباره خورشید در ذهن من درخشید
در تن به جای خونم شعر و ترانه جوشید
از تو دوباره خورشید در ذهن من درخشید
در تن به جای خونم شعر و ترانه جوشید