display result search
در ششمین و آخرین شب از سی و چهارمین جشنواره موسیقی فجر، «هوشیار خیام» نوازنده پیانوی كلاسیك به اجرای آثاری از «باخ» «شوپن» «موریس راول» «دبوسی» و دو قطعه ساخته خودش پرداخت.
پیانونوازی «هوشیار خیام» روایتگر باخ تا دِبوسی شد
به گزارش خبرنگار موسیقی خبرگزاری فارس، در ششمین و آخرین شب از سی و چهارمین جشنواره موسیقی فجر، «هوشیار خیام» نوازنده پیانوی كلاسیك به اجرای آثاری از «باخ» «شوپن» «موریس راول» «دبوسی» و دو قطعه ساخته خودش پرداخت.
یكی از كارهای پسندیده و درخور جامعه موسیقی كه در این شب شاهد آن بودیم توضیح جامع و مفصل «هوشیار خیام» در مورد برنامه اجرایی خود بود. كاری بسیار پیشرو و مخاطبمدارانه كه بسیاری از هنرمندان سرزمین ما از آن غافل هستند.
هوشیار خیام پیش از هرگونه اجرا و نوازندگی به توضیحی در مورد موسیقی اجرایی خود و دلیل انتخاب یوهان سباستین باخ و نیز توضیحاتی در مورد خود باخ و آثار این موسیقیدان بزرگ و توضیحاتی در مورد دوران باروك پرداخت. او ضمن توضیح با اشاراتی به كلاویههای پیانو و با بهره از مثالهایی عملی توضیحات خود را پیرامون این اجرا تكمیل میكرد بطوریكه مخاطبین حاضر در سالن كاملا در جریان جزییات و تمام آنچه كه در ذهن این نوازنده جهت اجرا بود قرار گرفتند.
خیام كار خود را با باخ و «پرلود و فوگ دو ماژور» آغاز كرد. این پرلود و كلا پرلودهای ماژور و مینور دو و سل باخ همواره نوازنده پیانو را با چالش مواجه میسازد و برقراری ارتباط بین خط نتها و موتیفهای اجرایی دو دست چالش اصلی نوازنده از ابتدا تا به انتهای اثر است. هر كدام از این پرلودها را نوازنده حرفهای ماهها و بلكه سالها باید كار و تمرین كند و با ممارست به حدی از نوازندگی برسد كه از دغدغه اجرای سردرگم كننده همزمان دودست رهایی یابد و به جنبه تغزلی پرلود و بسط و گسترشهای عاطفی هیجانی قطعه بیاندیشد و در مرحلهای ورای اجرای درست قطعه، بتواند آن بار عاطفی، احساسی و عقلانی را به مخاطب خود منتقل كند كه هوشیار خیام هنوز بدان جایگاه نرسیده لیكن در این مسیر دشوار به درستی پیش میرود.
آكوردهای درهم تنیده و تركیبی دست چپ و همزمانی آن با جملات و پاساژهای سرعتی دست راست كه در برخی میزانها دست چپ فورته و دست راست پیانو مینوازد ذهن هر نوازنده حرفهای را به چالش میكشد و همین، نوازندگی پیانوی كلاسیك و اجرای آثار پیانو و رسیتالهای بزرگانی چون باخ، شوپن و بتهوون را جزء دسته دشوارترین سازها قرار میدهد.
اثر بعدی كه هوشیار خیام به اجرا گذاشت «نكتورن می بِمُل ماژور، اُپوس 55 شماره 2» بود. شوپن از جنبه آثاری كه برای پیانو تصنیف كرده یكی از سرآمدان تمام دوران موسیقی كلاسیك غرب است. آثار این موسیقیدان بزرگ در حوزه پیانو بیشتر از هر موسیقیدان دیگریست و اجرای آنها نیز از جمله دشوارترینهاست. دلیل اصلی شهرت آثار این موسیقیدان لهستانی این است كه خود نوازنده حرفهای پیانو بود. یكی از مهمترین خدمات شوپن ابداع فرمهای متعددی در موسیقی بود كه همین «نكتورن» یكی از فرمهای ابداعی خود اوست كه خیام در این برنامه به اجرا گذاشت.
«پرندگان غمگین از آینهها» از موریس راول و «موومان از تصاویر» از كلود دبوسی آثار بعدی بودند كه هوشیار خیام به اجرا گذاشت. این نوازنده در آخر آثاری با نامهای «منتخبی از هفت روز دریا» و «ایقاعات» را كه ساخته خود بود به اجرا گذاشت.
ترتیبی كه هوشیار خیام برای اجرای این شب انتخاب كرده بسیار هوشمندانه و هدفمند است و سیری از شكلگیری نغمات و مكاتب موسیقایی از زیرساخت موسیقی «دیاتونیك» كه باخ پایهگذار آن بود و اگر تلاشها و نبوغ باخ نبود شاید ما اكنون همچنان از فواصلی بهره میبردیم كه بسیار با فاصله پنج پرده و دو نیم پردهای دیاتونیك امروزی فاصلهها میداشت. پس از باخ در قرن نوزدهم امثال دبوسی و موریس راول سهم بسزایی در موسیقی كلاسیك امروزی و بهرهمندی از گامهای متنوع «پنتاتونیك» «هگزاتونیك» و مدهای آنتیك و تئوریك و ملودیك و هارمونیهای موازی ایفا كردند و حیطه موسیقی كلاسیك را به نحو احسن بسط و گسترش دادند.
همین شكلگیری مكاتب و آشنایی با شیوه كاری و زندگی موسیقیدانان غربی میتواند راهگشای بسیاری از محققان و موزیسینهای جوان ما برای بسط و گسترش موسیقی اصیل ایرانی و شناساندن این هنر والا به جهانیان باشد.
ازین جنبه امثال هوشیار خیام را باید ارج نهاد كه در این مسیر به بهترین وجه ممكن در تلاش و تكاپو برای ارتقاء هنری خود هستند و در این میان با اینكه موسیقی كلاسیك غربی را برگزیدهاند لیكن همواره به فكر ایجاد تلاقی و تجانس و تلفیق موسیقی ایرانی با كلاسیك غربی بوده و از هیج تلاشی فروگذار نیستند.
در مجموع اجرای هوشیار خیام را میتوان اجرایی مطلوب ارزیابی كرد كه مخاطب هدف خود را اقناع میكند. هرچند پیانونوازی كلاسیك در ایران راه درازی در پیش دارد و شرایط برای پیشرفت تخصصی در حد مطلوب مهیا نیست آنچنان كه در غرب در همین حوزه پیانونوازی گرایشها و حوزهها بسیار تخصصیتر دنبال میشود و نوازندگان در رشتههای پیانونوازی تخصصی باخ، شوپن، موتسارت و دیگر موسیقیدانان به فعالیت حرفهای نوازندگی ادامه میدهند لیكن در كشور ما هنوز به این شیوه و به این سطح تخصصی نرسیده و نوازندگان ما با ان كمبودها و فقدانها مواجه هستند. لیكن با همین نواقص، هنرمندان ایرانی به خوبی توانستهاند در سطوح بینالمللی بدرخشند و هنر خود را به جهانیان عرضه دارند چراكه هنر نزد ایرانیان است و بس...
نگارنده: علیرضا سپهوند
انتهای پیام/